همیشه به یاد هم

هر وقت نمی تونم شعر بگم و حس و حالشو ندارم فکر می کنم دنیا دیگه تموم شده الان چند وقتی میشه شعر نگفتم هر چند من اسمشو میگذارم سیاه مشق ولی کسایی که می خونن معتقدند شعره ولی من واقعا اصلا سبک شعرا رو هم بلد نیستم و اعتراف می کنم اصلا از شعر و شاعری سر در نمیارم . حالم خیلی خرابه خوابم میاد انگار اصلا تو عمرم نخوابیدم خودم فکر می کنم از هوای بهاره ولی دوستم میگه از استرسه اون یکی هم میگه از فکر و خیاله ؛ فیلم که برسه جشنواره  و اگه انتخاب هم بشه همه مشکلاتت حل میشه . ولی یکی دیگه معتقده منو چشم کردن واسه همین واسم اسفند دود میکنه ولی انصافا بعد اینکه بوی بده اسفند همراه چرخش 360 درجه بالای سرم به مشامم می رسه انگار تموم بی حالیام تموم میشه بلند میشم ورجه وورجه و فردا باز قضایا تکرا میشه .

واااااااااااااااااای چقدر دلم می خواد یه کش و قوس حسابی بیام ولی نمیشه خوب زشته . حس می کنم زیره پوستم عینه بادکنک پف کرده پف پف پف حس میگو پفکی رو دارم خوردید که انشاالله . من که خیلی خوشم میاد وای دهنم آب افتاد . داشتم به گرسنه های افریقایی فکر می کردم یعنی اونا اصلا تا حالا یه دله سیر نون خوردن که حالا من فکر میگو باشم اصلا چرا راه دور بریم همین نزدیکیها چند تا بچه دورو برمون هست که شب گرسنه می خوابن خاویار میگو بیفستراگانوف پیتزا همبرگر ساندویج  نون لواش نون خشک نون کپک زده حتی گاهی اونم نیست و ما باید از خودمون خجالت بکشیم خیلی هم زیاد ا.ونقدر که نتونیم وقتی داریم یه غذا تناول میکنیم بهمون بچسبه . این خیلی خوبه ما فیلم میسازیم برای تسکین دردهای مردم کلی هزینه می کنیم برای به تصویر کشیدن دردهای مردم ولی یک قرون واسه همون دردها نمی زاریم کنار . آخر ماه برا همه چی پول گذاشتیم کنار غیر از غم و درد مردم بدبخت . و این خیلی تاسف باره .

یه چیز خیلی باهال

زنگ زدم کارگاه با یکی از بچه های اونجا کارداشتم ولی چون اعتصاب کردن که فارسی حرف نزنن بیچاره تلفنچیشون به تبعیت از اونها ترکی فارسی رو قاطی کرد و گفت : گدیپ گان بگیره

من که فکر کردم گان یه قطعه رو داره می گه گفتم از کجا گفت نمی دونم خلاصه خداحافظی کردم و به مدیرمون گفتم رفته گان بگیره

مدیرمون ابرویی انداخت بالا و با تعجب پرسید : چی بگیره

گفتم گان

گفت ببخشید این گان اونوقت چی هست

گفتم شما مهندسید نه من حتما نام یه قطعست دیگه

مدیرمون لجش گرفت گفت به موبایلش زنگ بزن ببینم کجا رفته

بهش که زنگ زدن گفت من دارم خون میدم تا یک ربع دیگه میام

و بعدشم که دیگه باید حدس بزنید چه اتفاقی افتاد

 

هفته خیلی سختی رو پشت سر گذاشتم یه هفته با کلی فشار

اهههههههههههههههه تعطیلی ها هم بدون هیچ ثمری تموم شد این جمله منه غروب روز دوشنبه 15/3/85

راستی دیگه میخوام هیچ وقت ننویسم از نوشتن خسته شدم دیدید آخرش اونقدر گفتید چشم خوردم و خسته شدم . فکر می کنم یه مدت دلم میخواد فقط فکر کنم بدونه اینکه حتی یک کلمه بنویسم شاید اگه حرفام تو دلم تلنبار بشن  حسه شعرم تحریک بشه و یه دو خطی بنویسم .

ولی جدا نیاز دارم یه مدت از دنیا دور باشم دلم میخواد فقط بخوابم و حتی خوابم نبینم  .

 

 

 

 

 

 

 

سیاهپوش

اوووووووووووووووووووه خدای بزرگ بازم مثله سوء تفاهم !طفلک مانا؟ حالا می فهمم ..........

اه بابا از دسته این مردم دیگه نمی دونم باید شکایت به کی ببرم فارس و ترک و عجم و عرب و انگلیسی و ایتالیایی ............ همشون سر و ته یه کرباسن همشون با احساسهایی یگانه دیدگاههایی یگانه و افکاری یگانه تنها چیزی که اونها رو ازهم متمایز میکنه ذات اونهاست که اگه پاک باشه و بیشیله پیله نمی دونم شاید بشه بهش گفت متفاوت والا زبان و قومیت که بابا ول معطلیم چه فرقی داره که زبانه یه آدم به فرض مثال قاتل ترکی باشه یا فارسی یا اصلا یه مثال که به کسی هم بر نخوره چه فرقی می کنه کسی که خیلی خیلی آدم مثبت و خوبیه زبانش ترکی باشه یا فارسی یا اصلا انگلیسی   مهم اینه که اون آدم اونقدر خوبه که بودنش برای همه مهمه و یا اون آدم قاتل اونقدر مضرره که همه از دستش شاکین حالا چه فرقی می کنه اون انگلیسی حرف بزنه چه فارسی چه ترکی بابا چرا اینقدر بعضی از مسائلو کش میدیم چرا اینقدر دوست داریم به جای روح و ذاته آدمها فقط زبونه اونها رو ببینیم یا بعضا حرفهایی که موقع عصبانیت گفته و  سریعا بهره برداری کنیم تازه بعضی وقتها این بهره برداری باعث رنجش خودمون و عکس العملمون باعث رنجش طرفی که حرفی رو از سر بی تجربگی زده می شیم یکم بیخیال باشیم اینها همش از اونجا نشات میگیره که ما یواش یواش داره این کلمه زیبای گذشت یادمون میره داره یادمون می ره که از محبت خارها گل می شود یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ داره یادمون میره که در عفو لذتی است که در انتقام نیست یعنی چی ؟ من می تونم صفحات پوسیده این جملات قصار رو که حسابی هم رنگ و روشون رفته رو ببینم . این کتاب این گنجینه سخنان که باید همه آویزه گوششون کنن نیاز به یکم توجه و تامق داره پس بیاید تا دیر نشده  این کتاب و از نو تایپ کنیم و بدیم صحافی و هر کدوم ازش یه نسخه بذاریم تو جیبه قلبمونو در مواقعی که داره  جملاتش یادمون می ره یه نگاه بهش بندازیم و با طرفی که بهمون بی احترامی ظلم و یا ناحق کرده  و حالا هم پشیمونه طبق دستورای  اون عمل کنیم اگه این کار و بکینم بهتون قول می دم دنیا رو می تونیم ما آدمها دو روزه گلستان کنیم .

حالا بذارید براتون یه ماجرا تعریف کنم :

چند روز پیش چند تا از دوستان اومده بودند منزلمون یکی از دوستان به شدت تعصبی بود و اصلا فارسی حرف نمی زد بحثه روزنامه ایران باز شد و هر کس نظرشو در مورد قومیت ها و ملیت ها گفت و باطبع منم نظرمو که در حمایت کامل از ترک زبانها بود ارائه دادم حالا سوای موارد دیگه خوب به هر حال من مهمونه این شهرم و باید احترامشو نو بیشتر از هر وقته دیگه ای نگه دارم خلاصه رفتیم سر کارمونو بعد شب که به اصراره من برا میل کردن شام برگشتیم منزل موقع ورود بچه ها گفتن خیلی گرمه و من رفتم سراغه پنجره گفتم ( من شخصا هیچ وقت پنجره رو باز نمی کنم چون می ترسم سوسک بیاد بعد با لحنه شوخی وار گفتم هر چند ما خودمون    همون که روزنامه ایران گفته پس دیگه باید از چی بترسیم ) نگو این حرفه من به خاطر خستگی شدید بچه ها به تریج قبا بر بخوره و بریزن تو دلشون. وقتی من از یکی از دوستای خیلی خوبم شنیدم که اونها بهشون اونقدر بر خورده در صورتی که حتی جمله منم یادشون نبود و فقط می گفتن یه چیزی گفتی که ناراحت شدن حالا درست نمی دونم چی خیلی ناراحت شدم و متاسف برای هممون تو کله سرزمین چرا که ما ها فقط یاد گرفتیم نکات منفی همدیگرو در بیاریم و بس .

برداشت 1: ولی ای کاش یاد بگیریم هر موقع از دسته کسی ناراحت میشیم همون لحظه بهش بگیم که من از این حرفتون ناراحت شدم اونطوری به طرف هم اجازه دادیم بدونه ما یکطرفه بریم به قاضی و حسابی از طرف دلخور بشیم از خودش و حرف یا کاری که کرده دفاع کنه اونطوری هم دوستیمون بیخودی خراب نمیشه هم اعصابمون رو بیخودی سر یه سوء تفاهم خورد نکردیم .  

برداشت 2: ای کاش یاد بگیریم که اگه از کسی دلخور شدیم پشتش صفحه نذاریم شاید اون طرف واقعا منظوری نداشته

برداشت 3: کلا فکرم بهم ریخته و خیلی ناراحتم انگار تمام روحیه ای رو که فکر می کردم بدست آوردم با این جملات از بین رفت ولی مهم نیست من که می دونم جملم چی بوده و اونها چی شنیدن حالا بمونه واسه .........

 

من می ترسم یواش یواش بعضی ها دارن منو می ترسونن امروز و دیروز دو سه مورد تهدید داشتم جدی می گم به خدا

احساس یه پسر بچه 12 الی 13 رو دارم که باید بپره از سر کوچه ماست بخره اونم درست موقع خوردن نهار. می دونم نمی دونی چرا این حس و دارم ! می دونی جماعت فیلمساز و نویسنده معمولا در پوشیده ترین حالت ممکن بزرگترین حرفها رو می زنند . نمی دونم گرفتید چی می گم یا نه ؟ ولی انصافا ارتباط توی این عصر سرعت چقدر سخت و طاقت فرسا شده این خیلی مسخره ا ست که آدم بخواد یه دفتر الکترونیکی باز کنه و تنها به خاطر چند تا نفوذی نتونه حرفاشو شفاف و روشن بریزه وسط و همچی خودشو تو این یه گوله جا خالی کنه . اونقدر از این فضای سنگین کارخونه متنفرم که حد و حساب نداره نمی دونم چرا همه یکجورایی یه هم بی اطمینان شدن همش تقصیر آبدارچیمونه که بی صبریش باعث شد همه رو بریزه به هم و همچین جو غیر مطمئنی تو فضا حاکم باشه . ولی وقتی خودمو جای اون بیچاره میزارم از یک طرفم به اون حق می دم ولی این جور شغلها باید یکم صبر و گذشت داشته باشه والا اگر آدم پیروز بشه همچین جوی درست می شه و اگر هم نشه خودش مدام از بی عدالتی عذاب می کشه . الان صدای خور و پف یه هیولا می یاد یه آدم فضایی جدی اگه اون یه موجود بیگانه بود چقدر هیجان انگیز می شد راستی صدای چی بود اگه بیگانه نبود ؟؟؟؟ نمی دونم چرا با اینکه یه مدته اصلا حال و حوصله ندارم دارم لقمه های  گنده تر از دهنم برمی دارم . من سیب می خوام !!!!!!!!!!!!! همش تقصیر اون پسر بچه لوس و ننر بود که کارم خراب شد واااااااااااااای که چقدر من از این بچه ها بدم می یاد خصوصا از نوع پسرش . ولی خوب نباید بدبینانه به قضایا نگاه کرد همه خوبن و خوب مگر اینکه خلافش برای خودم ثابت بشه .  

  ایران : وصل و فصل ترک‌ها و فارس‌ها و خال هندی !   

متنه زیر از این وبلاگ کپی شده  http://www.yashar.persianblog.com/1385_3_yashar_archive.html

خانم میم لنگرودی به نظر من آدمی زبانش را از مادرش آغاز می‌کند.بینید مثلا یهودی‌ها اعتقاد دارند که اگر فرزندی از مادر یهودی به دنیا بیاید گو اینکه پدرش گبر و دیگر دین و آیین باشد آن فرزند به خاطر مادرش یهودیست. من این فرضیه را قبول دارم دوست عزیز. دنیا از مادر آدمی اغاز می‌شود.حتی دین و آیین و ادبیات هم آز مادر و زبان مادر شروع می‌شود. ببینید زبان مادری من واقعا ترکی‌ست. آدم در قرن بیستم یکم در این ملینیوم گسترده دیگر نمی‌تواند تعارف کند. من و من کند. ترکی زبانی‌ست که تاریخ دارد. دستور زبان دارد. صدا دارد. بالاخره وجود دارد. مثل فارسی. مثل زبان سوواحیلی. حالا تاریخ سازان شوخ معاصر ما هی بیایند و بگویند که  اجداد تو ترک فلانی و فلانک بهمان زمانی به فارسی حرف می‌زدید و فهلوی بودیدو آتروپاتگانی و از این رقم حرف‌ها. شاید حق با آنها باشد ولی خانم لنگرودی من آسمان یا درخت را به زبان اجدادم یاد نگرفته‌ام . به زبان مادرم یاد گرفته‌ام. مثل شما که از مادرتان یاد گرفته‌اید. فکر می کنم در زمان حاضر همه قوم‌های ایرانی ( در ایران ) باید دور هم گرد بیایند و همدیگر را و هویت زبانی و قومی همدیگر را به رسمیت بشناسند. مثل حق زن. حق بشر. ببینید یکی از دوستان کرد من طیب دشتانی حرف خوبی می‌زند: «برادری بدون برابری مفهومی ندارد. »خودمانیم در مملکت گل و بلبل ما برابری هرگز نبوده است. نه زرتشتش توانست بیاورد نه زند و مازندش و نه محمد امین‌اش !در مملکتی که برابری نباشد زن می‌شود ضعیفه . تو می‌شوی فلان و من می شوم بهمان. مگر می‌شود به آدمی به زور خط کش و سانسور و تخته کردن انتشارات و زبانش زبان دیگری را یاد داد. فارسی شکر است . در این هیچ شکی نیست. ولی نمی‌شود به زور و ستم شکر را به خورد هر بزرگ و کوچک داد.اسم پسر من یک اسم ترکی‌ست. یکی از دوستان فارس من از من پرسیده‌بود در خانه او را چه صدایش می‌‌کنید؟ می‌بینید ما همدیگر را به رسمیت نمی‌شناسیم‌. یعنی چه ؟ هر که فارس نیست ایرانی نیست؟ متاسفانه بعضی اوقات هنرمندان ما دچار خود فریبی و حماقت می‌شوند.مثال زیاد است در تاریخ ما. تاریخ ما همین است خانم . من ترکم. تو فارسی و آن دیگری می‌تواند کرد یا لر یا بلوچ یا یهودی باشد. ایران کشور ماست‌. کشور همه ما. کشوری که از پدران ما،از هر قوم و زبان  و مذهب به دست ما رسیده‌است. زیبایی ایران (اگر اتفاق بیفتد) در این است که قوم های مختلف گرد هم آیند و مدارا و دوستی و مودت داشته باشند. چه ایرادی دارد مثلا در تبریز مدرسه‌ها ترکی هم درس بدهند. در کشورهای جهان اول به ادمی می‌خندند اگر بفهمند مثلا یک کرد در مدرسه اش دنیای علم و ادب را مجبور است با زبانی یاد بگیرد که قبل از هفت سالگیش با آن بیگانه بود. غرض این نامه تفرقه و جدایی نیست. دوباره می‌گویم فارسی زیباست. جان جانان است.حتی به گونه‌ای فارسی را از ترکی و ترکی را ازفارسی نمی‌شود جدا کرد. تاریخ و ادبیات این خاک اجازه نمی‌دهد. جدا شود حافظ  و رومی‌اش آسیب می ‌یند. خال زیبای هندی‌ست بر صورت ترکیب شده از چند زبان این کشور. ولی کسی که از زبان خود جدا می‌افتد به قول رضا براهنی از دهانش ناله می‌ریزد بیرون. راستش در نظم و محیط کنونی که از زمان پهلوی ها در ایران شروع شده و مرسوم گشته مردم دیگر زبان ایران مردمی‌ست لال و تپق زده. زبان رسمی دولت فارسی‌ست. زبان مدرسه فارسی‌ست. زبان مذهب فارسی‌ست . زبان رسانه‌ها فارسی‌ست. در ایران هفتاد هشتاد میلیونی بیش پنجاه درصد آدم‌ها دهان و زبانشان کج و لال است. کسی که بر علیه مادرش قدم بردارد خرفت و کبود می‌شود خانم لنگرودی. امیدوارم ملت ایران روزی قبل از اینکه دیر شود و عذرخواهی‌های این و آن دیگر نتواند کاری از پیش برد به این مهم پی برده باشند! همین. من نمی‌خواستم در این باره  کربلا نامه بنویسم چون می‌ترسیدم از آن استفاده سیاسی بشود. استفاده سیاسی،بگویم سواستفاده سیاسی از احساس و افکار این روزها البته در تاریخ معاصر کشورمان یک امر طبیعی‌ست. به هر حال خانم لنگرودی امیدوارم جواب نامه‌‌ات را داده باشم.

 

 

تا دیشب فکر میکردم آخرین در امید هم به روم بسته شده یعنی بسته هم شده بود ولی دیشب با فداکاری که نه ازجان گذشتگی یکی از همین ترکا که گاهی اونقدر اذیت می کنن که غیر قابل تصوره و آدم دوست داره خودشو ازدستشون سربه نیست کنه حس بودن بهم دست داد باورم نمیشد که یه نفر به خاطر من همچین فداکاری بکنه اونم یکی از جنس مردهای این شهر خیلی برام عجیب بود ولی اتفاق افتاد و من به چشم خودم شاهد بودم که با وجود زجری که از بیخوابی مفرط ( سه روز نخوابیده بود ) و درد شدید معده  ولی به خاطر اینکه کاره من زمین نمونه چه از خودگذشتگی نشون داد و تمام مدت با روی گشاده کارمو با اینکه می دونست اصلا یک قرون هم قرار نیست بگیره نزدیک ۱۲ ساعت یک ریز انجام داد  و غیر از دو مورد اصلا اعتراض هم نکرد . واقعا دمش گرم واقعا ای ول نمی دونم چطوری می تونم محبت این قشر از ترکهای مهربونو که واقعا از هزار تا قوم و قبیله دیگه برتر میشن رو جبران کنم ولی ای کاش این قشر ترکها هر روز بیشتر و بیشتر بشن .این آدمها آبروی بقیه رو هم میخرن جدی می گم همه جا خوب و بد داره ولی این شهر خوباش بعضی وقتها اونقدر خوب می شن که یه دونشون با ۱۰۰۰ نفر برابری می کنه ولی جاهایه دیگه یه خوب ممکنه با ۱۰۰ نفر برابری کنه و این مقایسه بی معنی بود که توسط من انجام شد هاهاهاها اصلا حوصله ندارم شاید واسه همینه که دارم چرت و پرت می گم صبح ساعت ۵.۳۰ خوابیدم ۶.۱۵ هم بیدار شدم حالا منو دریابید و بهم حق بدید .یکی نیست بگه مجبوری آپ کنی بچه ؟؟؟؟؟؟آخه باید از اون فرد مهربون هر چند خودش اصلا از روحه این وبلاگم خبر نداره ولی شرعا باید تشکر می کردم و سوای آه و اوهه آپ های قبلیم از دسته این مردم خوبیهاشونم می گفتم والا می شدم یه آدم نمک نشناس و بی چشم و رو . افتاد . دارید که منو ......

انگار دارن تو دلم رخت میشورن حالم یه هالی وولی شده که بیا و ببین نمی دونم چرا اینطوری شدم .

یه حاله عجیبی دارم که نگو و نپرس آروم و قرار ندارم دلم داره شور شور شور می زنه اصلا اسفنده رو آتیشم وای یکی به من بگه چیکار کنم ؟؟ خدای من اصلا حاله خوبی نیست ؟ چون نمی دونم چمه ؟ شما می دونید من چم شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم میخواد پاشم تا بینهایت بدوم ؟ اونقدر که تموم جونم تموم شه و بی حاله بیحاله بیفتم یه گوشه و خوابم ببره !!!!!!!!!!!!!!!!!! واااااااااااااااااااااای مردم از دلشوره .....


چهارشنبه 3 خرداد ماه سال 1385
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا مرگم بده انگار اشتباه قضاوت کردم . خوب شد صحبت کردم باهاش والا تا آخر عمر ازش متنفر میشدم مشکل ریشه ای اون تازه مثلا خوب کاری هم کرده . واااای تمام احساسه تنفرم ازش تموم شد رفت . خوش به حاله اون دختره که تازه اون مثله یه برادر پشتش واستاده خوووووووووووووووووووووووووووش به حالش .

چهارشنبه 3 خرداد ماه سال 1385

واااااااااااااااااااااااااااااااااااای امان از دست این مردا طفلکی دختر مردم واسش چه حرفی در آوردن دیگه غیرته زنانم به جوش اومده آخه من که می دونم اون بیگناهه باید ازش دفاع کنم من دارم میرم بامردی که به خاطر حرف ناحقه یه مرد احمق با اون دختر برخورد کرده بجنگم باید این مردا بفهمن که ما دخترا و زنها پشته هم واستادیم البته فقط من والا اگه من بودم حتی یه مگسم پشته من وای نمیسته چه برسه به آدم . من رفتم واسم دعا کنید می رفتم حسابشو برسم این مردا باید بفهمن که ما زنها هم آدمیم و حق ندارن هر طوری که دوست دارن با ما رفتار کنند . خداحافظ


چهارشنبه 3 خرداد ماه سال 1385

نمی دونم چرا اینقدر دوست دارم بنویسم اصلا نمی دونم چرا اینقدر پرم آخه فکر می کنم آدم تا پر نباشه چطوری جاری میشه و من حرفام داره از کاسه صبرم لبریز میشه !!!!

وااااااااااااااااااااااای چطور ممکنه بخندیم بدونه اینکه تو خندمون یاد بدبخت بیچاره ها نیفتیم

خودخواهی و از خود متشکر بودن نیست ولی باورم شده که از لحاظ احساسی با همه فرق دارم ولی دیگران فکر می کنند دارم شعار می دم یا فیلم بازی میکنم

ژوزف اگه من با اون قیافه می اومدم بیرون اونوقت نه تنها دو تا مرد اشکامو و وضعه بد روحیمو دیده بودند بلکه کله کارخونمون دیده بودن دوربین ها ضبط می کردند و مردم از پشت اتاقهای شیشه ایشون با تعجب نگام میکردند و اونوقت بود که پچ پچ ها شروع بشه حالا بین بد و بدتر یکی رو میشه تو برام انتخاب کنی.

شونه چپم اونقدر درد می کنه که واقعا قدرته همه چی رو ازم گرفته نمی دونم از استرسه فرداست یا ...

والا مریضم بچه بشین استراحتتو بکن  تو رو چه به این کارا . یکی بهم گفت تو رو دنبال بازیت تو رو چه به ......

آدمهای بدکینه نفهم

یکی دیگه یه اشتباه می کنه انتقامشو از یکی دیگه که دمه دستشونه می گیرن

از غذا افتادم نه میله نهار دارم نه صبحانه شامم که می گم دیر نهار خوردم میگن برا اینکه چاق نشی باشه نخور دروغ نمی گم واقعا میل نداره از دیروز به این طرف یه احساس خیلی خیلی بد بدبخت بودن و بیکس بودن وجودمو تسخیر کرده اینکه اگه خدا نخواد کمکم کنه واقعا باید از کی کمک بخواه هیچ کس تو این دنیای به این بزرگی یعنی پیدا نمیشه به یکی کمک کنه وقتی متنه بالایی رو دادم دسته یکی و گفتم بخون خوند و گفت خیلی از اینها دروغه بعد در کمال بیرحمی ادامه داد خدا کمکشون کنه اونقدر آدمها هستند که بخوان کمک کنن خدا می دونه باورم نمیشه ما اینقدر بیرحم شدیم چقدر دلم میخواست بیشتر از حد توانم کمکشون می کردم تو رو خدا یکی به داده این مردم برسه حداقل یکی به داده عواطف و احساسات این مردم برسه خداوندا ما داریم کجا می ریم ما داریم تبدیل به چه نوع حیوونی می شیم .

حالم از بودن و نبودن به هم میخوره خستگی امانم رو بریده راستی هیچ دقت کردید که من چقدر این اواخر غلط املایی دارم نمی دونم از این استرس موقع نوشتنه یا سوادم نم کشیده .

راستی شما آخرش متوجه شدید  من چرا اینقدر تند تند اپ می کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باورتون میشه الانبه خاطر خودخواهی یه مرد به خاطر اینکه یه مرد ثابت کنه که حرف حرفه اونه  4  ماهه آرتروز گردن گرفتم این خیلی ظلمه ظلم نمی دونم اون دنیا این مردم چجوری می خوان حداقلش به من یکی جواب بدن واقعا نمی دونم بعضی وقتها باورم نمیشه وقتی پیشه خودم روزم و حساب می کنم می بینم کم کم در روز به من 2 بار ظلم میشه بیانصافی میشه جفا میشه اوووووووووووووووووه ستاره می گم ها تو زنده ای روله . هاااااااااااااااااا چقدر دلم می خواد یه دوست داشته باشم یه دوست که باهاش برم بیرون باهاش وقتی حرف می زنم حرفام تو چند تا جمله تموم نشه  یه دوست که بتونم روش حساب کنم و اونم روی من ولی نیست کو کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخی چرا نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه کسی نیست که واقعا با آدم صادق باشه !!!!

  • فال > از اول تا پانزدهم خرداد بر شما چه خواهد گذشت

            
        فروردین‌
         زندگی‌ دنیای‌ سیاهی‌ است‌ که‌ ما باید با روشن‌کردن‌ چراغ‌های‌ امید آن‌ را روشن‌ کنیم‌. شمادوست‌ عزیز، با هر چه‌ محبت‌ است‌ ارتباط برقرارکنید. نفرت‌ را از خود برانید، جایگاهتان‌ حقیقت‌است‌. الگوی‌ تاخیر و عقب‌ ماندن‌ را از درونتان‌محو کنید و بگذارید همیشه‌ در زندگی‌ کامیاب‌باشید. به‌ پشیواز آنچه‌ تازه‌ و بکر است‌ و نو بروید،لطف‌ خداوند هیچ‌ دری‌ را برروی‌ شما خواننده‌محترم‌ نمی‌بندد. اندیشه‌های‌ منفی‌ را از خودبرانید و پذیرای‌ عشق‌ باشید. ذهنتان‌ را خانه‌تکانی‌ کنید و خود را از قیودی‌ که‌ دست‌ و پایتان‌را بسته‌ است‌ و آزارتان‌ می‌دهد رها سازید وجلوی‌ آینه‌ بایستید و بگویید مشتاقم‌ که‌ عوض‌شوم‌. انتظار، فرسایش‌ زندگیست‌ و هنوز آسمان‌آبی‌ است‌. کاش‌ در باغ‌ قشنگ‌ زندگی‌ به‌ روی‌واقعیت‌ باز بود، بیایید دفتر تلفن‌ را که‌ مدت‌هاست‌ نگشوده‌اید و با افرادی‌ که‌ مدت‌ زیادی‌است‌ تماس‌ برقرار نکرده‌اید، زنگ‌ بزنید وحالشان‌ را جویا شوید. امروز هر گامی‌ به‌ سوی‌خیر و خوبی‌ و نیکی‌ و خدایی‌ شدن‌ برداریم‌، به‌همان‌ مقدار به‌ میثاق‌ نخستین‌ نزدیک‌ شده‌ایم‌.
        
        
        اردیبهشت‌
        باید لب‌ بست‌ و باز گشود و کار کرد و دم‌ نزد وبی‌گمان‌ پذیرفت‌ که‌ کلید زرین‌ کامیابی‌ کار وکوشش‌ است‌. فروافتادن‌ در مقابل‌ خداوند راه‌برخاستن‌ است‌، ای‌ کاش‌ عشق‌ را زبان‌ سخن‌ بود.از حکیمی‌ پرسیدند چه‌ چیز بهتر از طلاست‌، گفت‌قناعت‌، کسی‌ که‌ قانع‌ باشد از رنج‌ و اندوه‌ وافسوس‌ آسوده‌ می‌شود. وقت‌، گران‌بهاترین‌چیزی‌ است‌ که‌ در جهان‌ وجود دارد، نه‌ می‌شودآن‌ را خرید و نه‌ می‌توان‌ آن‌ را ذخیره‌ کرد.روزگار مثل‌ دریایی‌ است‌ که‌ کشتی‌ زندگی‌ مابرروی‌ آن‌ به‌ طرف‌ ساحل‌ مقصود می‌رود. این‌دریای‌ بزرگ‌ همیشه‌ در جزر و مد می‌باشد; اگرامروز آرام‌ است‌، فردا توفانی‌ می‌شود، به‌ همین‌خاطر باید فرصت‌ را غنیمت‌ شمرد. سعادتمندکسی‌ است‌ که‌ غصه‌ فردا و بود و نبود را نخورد، درمقابله‌ با مصائب‌ خودش‌ را نبازد و آنچه‌ را که‌ دردست‌ دارد غنیمت‌ شمرد. اگر می‌خواهید بی‌ رنج‌توانگر باشید بنده‌ کار باشید و اگر می‌خواهید کم‌دوست‌ نباشید کینه‌ دار مباشید و اگر می‌خواهیدکه‌ در پشت‌سرتان‌ به‌ شما نخندند، با زیردستان‌مهربان‌ باشید. اگر می‌خواهید اندوهگین‌ نباشید،حسود نباشید و اگر خواهید بر قول‌ شما کار کنند،به‌ قول‌ خویش‌ کار کنید.
        
        
        خرداد
        زندگی‌ زیر و بم‌های‌ بسیار دارد، یک‌ روز بروفق‌ مرادتان‌ است‌ و روز دیگر کاملا مخالف‌. هرروز را دوست‌ داشته‌ باشید و با علو همت‌ درباره‌دوستان‌ عمل‌ کنید. تا وقتی‌ می‌شود از راه‌ عشق‌دیگران‌ را دوست‌ داشت‌، نباید در سایه‌ ترحم‌ وشخصیت‌ ایستاد. تا وقتی‌ می‌شود از راه‌ عدالت‌ به‌دیگران‌ بخشید، نباید از راه‌ احسان‌ وارد شد. تاوقتی‌ می‌شود به‌ دیگران‌ احترام‌ گذاشت‌، راه‌دلجویی‌ راه‌ درستی‌ نیست‌. تا وقتی‌ می‌شود از راه‌عدالت‌ به‌ دیگران‌ بخشید، نباید جوری‌ دیگر که‌احترام‌ آنان‌ خدشه‌ دار شود وارد عمل‌ شد.
        اینک‌ با شور و اشتیاق‌ چقدر می‌توان‌ شکفت‌ وبا اشاره‌ بهار و با ترنم‌ ناب‌ عشق‌ نرم‌ شد. انسان‌هاخوبی‌های‌ بسیار می‌بینند و گاهی‌ خواب‌ها روزبعد تعبیر می‌شوند، انشاءا... که‌ تمامی‌ رویاهای‌شیرین‌ شما در ابتدای‌ سال‌ تعبیر زیبایی‌ داشته‌باشد. بیایید با چشم‌های‌ عاشق‌ جهان‌ را تلاوت‌کنیم‌، انشاءا... ترنم‌ و باران‌ عشق‌ به‌ زندگی‌ شماسبزینگی‌ و طراوت‌ ببخشد یک‌ حادثه‌ موجب‌می‌شود تا برنامه‌ای‌ را در چرخه‌ای‌ تند انداخته‌ وهر چه‌ زودتر کار را تمام‌ کرده‌ و به‌ کناری‌بگذارید. ابتدای‌ سال‌ نو چرخش‌ و حرکت‌ تند وهر آنچه‌ که‌ می‌خواهید بدست‌ می‌یابید تولدتان‌را تبریک‌ می‌گوییم‌.
        
        
        تیر
        برایتان‌ شرایط تازه‌ای‌ پیش‌ می‌آید که‌ بایددست‌ به‌ انتخاب‌های‌ جدیدی‌ بزنید. در هر کاری‌پایان‌ آن‌ را در نظر داشته‌ باشید، یک‌ حادثه‌ باعث‌می‌شود که‌ روند حرکت‌ کارها به‌ دور تند انجام‌شود. گاهی‌ اوقات‌ تنگدستی‌ مانع‌ انجام‌ بسیاری‌ ازکارها خواهد شد، وقتی‌ امکانات‌ نباشد نمی‌توان‌دست‌ به‌ کاری‌ زد و یا هدفی‌ را دنبال‌ کرد. دردرجه‌ اول‌ باید خود را از این‌ فقر و تنگدستی‌نجات‌ داد. نیروی‌ خودتان‌ را متمرکز کنید، اگرخواب‌ دیده‌اید که‌ دارید با کلاف‌ در هم‌پیچیده‌ای‌ کلنجار می‌روید، نشانه‌ آن‌ است‌ که‌خود را گرفتار مشکلات‌ عدیده‌ای‌ کرده‌اید و این‌امر وقت‌ شما را تلف‌ می‌کند. برای‌ زندگی‌ خوب‌ وموفق‌ قبل‌ از هر چیز باید فکری‌ روشن‌ و هدفی‌مشخص‌ داشت‌، شما هدف‌های‌ بسیار دارید، بایداز بین‌ همه‌ هدف‌ها آن‌ چه‌ را که‌ بارزتر است‌انتخاب‌ کنید.
        شما نگران‌ هستید کسی‌ را دوست‌ دارید که‌ فکرمی‌کنید ممکن‌ است‌ او را از دست‌ بدهید، چرااینگونه‌ می‌اندیشید. نام‌ نیک‌ بهتر از ثروت‌ است‌>نام‌ نیکو گر بماند ز آدمی‌، به‌ کز و ماند سرای‌زرنگار< یک‌ تعبیر ناگهانی‌ در زندگی‌ شما پیش‌خواهد آمد، شما نگران‌ آن‌ هستید، کسی‌ را که‌دوست‌ دارید از دست‌ بدهید، این‌ خیال‌ کاملابیهوده‌ است‌.
        
        
        مرداد
        هنگامی‌ که‌ گرهی‌ در کارتان‌ باشد تدبیر، آن‌ راباز نخواهد کرد. به‌ کمک‌ صبر آن‌ را بگشایید. برای‌شروع‌ موضوع‌ مشکلتان‌ را بررسی‌ کنید، گاهی‌اوقات‌ اگر به‌ شکلی‌ به‌ عنوان‌ یک‌ پازل‌ بزرگ‌ نگاه‌کنید، کمکتان‌ می‌کند، عجله‌ نکنید. چسباندن‌تکه‌های‌ قسمت‌ پازل‌ به‌ زور و به‌ طور تصادفی‌ درکنار هم‌ مشکلی‌ را حل‌ نمی‌کند، هر چه‌ بیشتر کارمی‌کنید آسان‌تر می‌شود. این‌ مسئله‌ در موردمشکلات‌ شخصی‌ شما هم‌ مصداق‌ دارد، گاهی‌کندترین‌ راه‌، سریع‌ترین‌ راه‌ می‌شود، گره‌ به‌ گره‌باید مشکل‌ را گشود. دلیل‌ برخی‌ اشتباهات‌ آن‌است‌ که‌ ابتدا کاری‌ را انجام‌ می‌دهیم‌ سپس‌ درمورد آن‌ فکر می‌کنیم‌، ابتدا باید فکر کرد، ترتیب‌مناسب‌ اساس‌ همه‌ چیز است‌. هرگاه‌ به‌ مشکلات‌توجه‌ نکنیم‌ انگار که‌ چندین‌ برابر زائیده‌ می‌شوند.خوش‌ خیال‌ بودن‌ هیچ‌ یک‌ از مشکلات‌ شما راحل‌ نمی‌کند، ولی‌ تلاش‌ و سخت‌ کوشی‌ همواره‌چاره‌ ساز است‌. پس‌ سرخود را بالا بگیرید، سینه‌ راسپر کنید که‌ مخفی‌ شدن‌ کار پرندگان‌ است‌.خودتان‌ را دست‌ کم‌ نگیرید، شکست‌ تنها زمانی‌رخ‌ می‌دهد که‌ تلاش‌ در کار نباشد. انسان‌ شجاع‌ به‌مشکلات‌ لبخند می‌زند، حتما این‌ را می‌دانید که‌بعد از هر سختی‌ یک‌ آسانی‌ هست‌.
        
        
        شهریور
        زندگی‌ زیارتی‌ همیشگی‌ است‌، هدفش‌ سفراست‌. موسیقی‌ زندگیتان‌ همیشه‌ کوک‌ و دلنواز. ازدیروز بیاموزید برای‌ امروز زندگی‌ کنید و امیدتان‌به‌ فردای‌ درخشان‌ باشد. برخی‌ مشکلات‌ درزندگی‌ هست‌ که‌ کسی‌ نمی‌تواند آنها را انکار کنداما این‌ مشکلات‌ در برابر اراده‌ و استعدادهای‌ شماچیزی‌ نمی‌تواند بگوید و قد علم‌ کند. فردی‌ واردزندگی‌ شما می‌شود که‌ نقش‌ مهمی‌ را ایفا می‌کند.باید در این‌ روزگار چشم‌ تنگ‌ و پرمصیبت‌دوستی‌ها را پررنگ‌ کرد و به‌ دشمنی‌ها پایان‌ داد.تلاش‌ کنید به‌ دور از اضطراب‌ و نگرانی‌ نسبت‌ به‌آینده‌ خوش‌ بین‌ باشید. با کسانی‌ آشنا خواهیدشد که‌ شما را در این‌ مرحله‌ برای‌ عبور یاری‌خواهند داد. گاهی‌ همه‌ چیزها کمی‌ تیره‌می‌نماید، >تبسم‌ کن‌ که‌ رنگ‌ باور دریا بگیرد دل‌،میان‌ قابهای‌ آفتابی‌ جا بگیرد دل‌< همه‌ مامی‌دانیم‌ که‌ همیشه‌ آسان‌ نیست‌، ولی‌ ارزش‌ سعی‌کردن‌ دارد، به‌ خاطر آنها و به‌ خاطر شما اعمال‌ مابه‌ همان‌ اندازه‌ که‌ بر دیگران‌ اثر می‌گذارد ما را نیزتحت‌ تاثیر قرار می‌دهد. هنگامی‌ که‌ از بخشیدن‌،عشق‌ ورزیدن‌ یا احترام‌ گذاشتن‌ به‌ دیگران‌خودداری‌ می‌کنید، خلائی‌ در قلبتان‌ به‌ وجودمی‌آید، تلاش‌ کنید آن‌ گونه‌ با دیگران‌ رفتار کنیدکه‌ دوست‌ دارید با شما رفتار کنند.
        
        مهر
        وقتی‌ که‌ تنها هستیم‌ باید مواظب‌ اندیشه‌های‌خود باشیم‌. وقتی‌ که‌ با خانواده‌ایم‌ باید مواظب‌اخلاق‌ و رفتارمان‌ باشیم‌ و در یک‌ اجتماع‌ بایدمواظب‌ زبان‌ خود باشیم‌. کسی‌ که‌ قانع‌ باشد ازرنج‌ و اندوه‌ و افسوس‌ آزاد است‌. از حکیمی‌پرسیدند: چه‌ چیز بهتر از طلا؟ گفت‌: قناعت‌. همه‌چیز گاهی‌ کمی‌ تیره‌ می‌نماید، خودتان‌ را دست‌کم‌ نگیرید. اگر به‌ عظمت‌ وجود خودتان‌ پی‌ ببریدهیچ‌ چیز نمی‌تواند شما را از پای‌ در آورد. درمسیر زندگی‌ هر قدر شرایط بد باشد، بالاخره‌ بعداز هر سختی‌ یک‌ آسانی‌ است‌، مایوس‌ نشوید. رمزموفقیت‌ در نپذیرفتن‌ شکست‌ نهفته‌ است‌، انسان‌شجاع‌ به‌ مشکلات‌ لبخند می‌زند. شکست‌ تنهازمانی‌ رخ‌ می‌دهد که‌ تلاشی‌ در کار نباشد. همیشه‌زمان‌ را بسنجید، گاهی‌ باید عمل‌ کرد گاهی‌ بایدمنتظر ماند. گاهی‌ باید برنامه‌ ریزی‌ کرد، زمانی‌ هم‌باید دست‌ به‌ کار شد. در زندگی‌ بعضی‌ از بهترین‌چیزها را نمی‌توان‌ با عجله‌ بدست‌ آورد، پس‌صبور باشید. پیش‌ از رسیدن‌ میوه‌ آن‌ را نکنید،وقتی‌ زمانش‌ فرا رسید بشتابید. بزرگترین‌ تقصیرهانادیده‌ گرفتن‌ دیگران‌ است‌. به‌ زیبایی‌ رو کنید.فرصتی‌ دهید تا اتفاق‌ زیبایی‌ برای‌ شما رو کند.
        
        
        آبان‌
        در تمامی‌ روزهایتان‌ به‌ فردای‌ زندگی‌ بد نکنیدتا بد نبینید. وعده‌ بسیاری‌ را دادید که‌ به‌ هیچ‌ یک‌وفا نکردید یا به‌ عبارتی‌ دیگر، هیاهوی‌ بسیار به‌ راه‌انداختید، ولی‌ نتیجه‌ چشمگیری‌ به‌ دست‌ نیاورید.گویا در زندگی‌ ظاهری‌ یا معنوی‌ شما رویدادی‌پدیدار شده‌ است‌ که‌ شما از آن‌ پشیمان‌ وشرمنده‌اید و خواستار بازگشت‌ به‌ شرایط پیشین‌می‌باشید. البته‌ این‌ از کمال‌ یک‌ انسان‌ است‌ که‌ اگرخطایی‌ داشته‌ و خواستار پوزش‌ از دیگران‌ باشد،به‌ ویژه‌ توبه‌ به‌ درگاه‌ الهی‌ و خواستاری‌ عفو از اواز کمالات‌ قطعی‌ است‌. سعادت‌ شما در تعبیرنگاهتان‌ به‌ زندگی‌ است‌، کوشش‌ در بهبود شرایطموجود نه‌ تغییرات‌ اصولی‌. همیشه‌ از دیروزبیاموزید برای‌ امروز زندگی‌ کنید و امید به‌ فرداداشته‌ باشید. جهان‌ را با آمدن‌ بهار دریابید. مثل‌همیشه‌ شانس‌ با شما بوده‌ و هست‌، این‌ شما هستیدکه‌ از موقعیت‌های‌ پیش‌ آمده‌ یا آنها را به‌ حال‌خود رها می‌کنید یا با انتقاد از خود بعضی‌ نواقص‌را برطرف‌ می‌سازید. یک‌ نوزاد وضعیت‌خانوادگی‌ شما را آنچنان‌ تحت‌الشعاع‌ قرارمی‌دهد که‌ همگان‌ شاد و خوشحالید. درآمدخوبی‌ به‌ دست‌ می‌آورید و این‌ وضعیت‌ اقتصادی‌شما را بهبود می‌بخشد.
        
        آذر
        در محیط اداری‌ از شما توقعات‌ بیشتری‌ انتظاردارند. خودتان‌ را دچار دردسر بزرگی‌ کرده‌ایدشما با نبوغی‌ که‌ در سر دارید همه‌ را حیرت‌ زده‌می‌کنید، به‌ همین‌ دلیل‌ تغییرات‌ مهمی‌ در سایه‌کوشش‌ و تلاش‌ شما رخ‌ می‌دهد. خودتان‌ را برای‌پیشرفت‌های‌ دیگر آماده‌ کنید. کما کان‌ یک‌ مشکل‌اقتصادی‌ و مالی‌ در حال‌ رفع‌ است‌. از تغییر ودگرگونی‌ هیچ‌ گونه‌ ترس‌ و وحشتی‌ نداشته‌ باشید.از تغییر نباید ترسید، اگر این‌ تغییرات‌ نباشد زندگی‌به‌ برکه‌ای‌ راکد و بدبو تبدیل‌ می‌شود. خود را بااین‌ تحولات‌ هماهنگ‌ کنید و همواره‌ آینده‌های‌دور را در نظر داشته‌ باشید. وقتی‌ شما را شایسته‌می‌بینند، برای‌ انجام‌ فعالیتی‌ آن‌ کار را خیلی‌سریع‌ انجام‌ دهید. این‌ روزها شانس‌ را قدم‌ به‌قدم‌ خود می‌بینید، خودتان‌ را وارد میدان‌های‌مختلف‌ کنید و دور نمای‌ زندگیتان‌ با آمدن‌ بهارهماهنگ‌ سازید. هیچ‌گاه‌ بر عکس‌ جریان‌ آب‌ شنانکنید و در زندگیتان‌ همواره‌ خوش‌ خو باشید.وعده‌های‌ قشنگی‌ درانتظار تحقق‌ برای‌ شماست‌.
        یک‌ سفر کاری‌ انتظار شما را می‌کشد. قدرجوانیتان‌ را باید بدانید وگرنه‌ دیر خواهد شد.غربت‌ دردی‌ جان‌ سوز است‌ که‌ جز با قرار گرفتن‌در آن‌ شرایط هیچ‌ کس‌ نمی‌تواند آن‌ را درک‌کند. شما بهار زیبایی‌ را با نویدهای‌ پیاپی‌ وشگفتی‌های‌ زندگی‌ آغاز می‌کنید.
        
        
        دی‌
        کفایت‌ و اعتدال‌ کامرانی‌ است‌، >کسی‌ که‌ میانه‌گزیند زکار، پسندآیدیش‌ گردش‌ کردگار< عقاب‌ رادر خواب‌ دیدن‌، نشانه‌ بلند پروازی‌ و سرافرازی‌ وقدرت‌ روحی‌ است‌. اگر خواب‌ دیده‌اید که‌گوشت‌ عقابی‌را می‌خورید، گرفتار قدری‌ خدای‌ناکرده‌ اندوه‌ می‌شوید. اگر عقابی‌را در بالای‌سرتان‌ دیده‌اید، رسیدن‌ به‌ اهدافتان‌ را به‌ زودی‌زود خواهید دید. اگر بالاسرتان‌ پرواز عقاب‌ رادیده‌اید، نشانه‌ آن‌ است‌ که‌ آدم‌ بلند پروازی‌هستید و برای‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌هایتان‌ سخت‌تلاش‌ می‌کنید. پس‌ از یک‌ دوران‌ سختی‌ وکوشش‌ زمان‌ آن‌ رسیده‌ است‌ که‌ از نتایج‌ کارتان‌بهره‌ بگیرید. کسانی‌ که‌ روزی‌ تو را با دیده‌ تحقیرمی‌نگریستند، اکنون‌ شرمنده‌ و خجالت‌ زده‌اند.برای‌ رسیدن‌ به‌ جایگاه‌ بالاتر باید برنامه‌ریزی‌کنید، کانال‌های‌ مخصوص‌ این‌کار را بزنید و دریک‌ فاصله‌ زمانی‌ مشخص‌، کاملا خود را در دنیای‌دیگری‌ احساس‌ می‌کنید. به‌ نظر می‌رسد همکاری‌شما با د وستانتان‌ کم‌ شده‌ است‌ و همین‌ مسئله‌معاشرت‌ها را زیر سوال‌ برده‌ است‌. با دوستی‌ وشیرین‌ زبانی‌ می‌توان‌ این‌ مطلب‌ را به‌ دست‌آورد، به‌ هر حال‌ باید ابتدا درقلب‌ کسی‌ جا بازکرد، تا بتوان‌ از او چیزی‌ خواست‌. از چابلوسی‌ وریا کاری‌ دوری‌ کنید که‌ عواقب‌ دردناکی‌ را در پی‌خواهد داشت‌. تا یادم‌ نرفته‌ خدمتتان‌ عرض‌ کنم‌که‌ شانس‌ با شما همراه‌ است‌ و امید که‌ همیشه‌یارتان‌ باشد.
        
        
        بهمن‌
        از موفقیتی‌ که‌ به‌ دست‌ آورده‌اید پیشرفت‌ وترقی‌ خوبی‌ خواهید کرد. ممکن‌ است‌ دیگران‌ دراین‌ باره‌ به‌ تو حسادت‌ کنند، اما شما سر در پی‌ کارخودتان‌ داشته‌ باشید. از حسادت‌ دیگران‌ فقطباید به‌ خدا پناه‌ برد. از تغییر نباید ترسید، اگر این‌تغییرات‌ نباشد زندگی‌ به‌ برکه‌ای‌ راکد تبدیل‌می‌شود و خودرا با این‌ تحولات‌ باید هماهنگ‌کرد و همواره‌ آینده‌های‌ دور را در نظر گرفت‌.برنامه‌های‌ بسیار خوبی‌ دارید، اما تافکری‌ به‌تجربه‌ در نیامده‌ باشد نمی‌توان‌ در مورد درستی‌ یانادرستی‌ آن‌ قضاوت‌ کرد. از آزمایش‌ و تجربه‌نباید ترسید و شجاعانه‌ باید وارد شد. به‌ نظرمی‌آید که‌ دچار دردسر بزرگی‌ شده‌اید، انشاءا...که‌ از این‌ مسئله‌ با سرافرازی‌ بیرون‌ خواهید آمد.از تجربه‌ و آزمایش‌ هیچ‌گاه‌ نباید ترسید، بهترین‌فرصت‌ برای‌ مطالعه‌ است‌، روزهایتان‌ را جدی‌بگیرید. ماموریت‌ شما در زندگی‌ تغییر دادن‌ جهان‌نیست‌، شما مامور تغییر خویشتن‌ هستید
        
        
        اسفند
        پس‌ از موفقیتی‌ که‌ انشاءا... به‌ دست‌ خواهیدآورد، در زمینه‌های‌ کاری‌ خودتان‌ ممکن‌ است‌دیگران‌ در این‌ باره‌ به‌ حسادت‌ و کنکاش‌ در این‌خصوص‌ بپردازند. فقط باید به‌ خداوند پناه‌ برد واز او استعانت‌ خواست‌. از مسئولیت‌هایی‌ که‌ برعهده‌ شما گذاشته‌ شده‌ نباید فرار کرد. پس‌ از یک‌دوران‌ سختی‌ و دشورای‌، دوران‌ آسانی‌ فراخواهد رسید. در هیچ‌ کاری‌ نباید شتاب‌ کرد،حوادثی‌ اتفاق‌ می‌افتد که‌ اثری‌ منفی‌ بر شماخواهد گذاشت‌. هفته‌ای‌ را که‌ در پیش‌ روی‌دارید پر از کار وکوشش‌ است‌ بهتر است‌،توانمندی‌های‌ خودتان‌ را دستکم‌ نگیرید و به‌خود کاملا اطمینان‌ و اعتماد داشته‌ باشید. تردیدهارا از خود دور کنید و پیشگام‌ باشید. برای‌ حفظمنافع‌ خود باید رنج‌های‌ بسیاری‌ را به‌ جان‌ خرید،اطمینان‌ داشته‌ باشید خبرهای‌ خوشحال‌کننده‌ای‌ دریافت‌ می‌کنید که‌ برایتان‌ بسیار قابل‌توجه‌ است‌. وضعیت‌ مالی‌ شما بسیار خوب‌ خواهدشد، نگذارید فرصت‌های‌ کاریتان‌ از دست‌ برود،از تمامی‌توان‌ خود استفاده‌ نمی‌کنید. هفته‌ای‌ راآغاز خواهید کرد که‌ تماما فرصت‌های‌ طلایی‌برایتان‌ گنجانده‌ شده‌ است‌. از دیروز بیاموزیدبرای‌ امروز زندگی‌ کنید و امید به‌ فردای‌سعادتمند داشته‌ باشید. به‌ امید خدا
        
  •  

    اول خرداد ماه تا 15 خرداد ماه 1385

    فروردین‌ (برج‌ حمل‌):
        احساس‌ بی‌نظیر برخورداری‌ از شجاعت‌ و جرأتی‌ بالا می‌تواند حال‌ روحی‌ بهتری‌ برایتان‌ به‌ ارمغان‌آورد. طرز برخورد و رفتار دوستانه‌ و صمیمانه‌ شما می‌تواند تأثیری‌ مطلوب‌ از شما روی‌ دیگران‌ به‌ جابگذارد. علاقه‌ شما به‌ انجام‌ کارهای‌ هنری‌، ادبی‌، فرهنگی‌ و شاعرانه‌ زیاد خواهد بود. ممکن‌ است‌ دچاراشتباهات‌ رقمی‌ یا عددی‌ شوید، پس‌ در حین‌ کار با ارقام‌ بیشتر حواس‌ خود را جمع‌ کنید. کارهایی‌ که‌لازمه‌شان‌ تلاش‌ ذهنی‌ زیاد است‌ را به‌ زمان‌ دیگری‌ موکول‌ کنید. ارتباطهایتان‌ هموار و پرمهر و محبت‌پیش‌ خواهند رفت‌.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©©©
        وضعیت‌ مالی‌: $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * * * *
        
         اردیبهشت‌ (برج‌ ثور):
        بیشتر به‌ دنبال‌ تحقق‌ اهداف‌ فردی‌ یا کاری‌ و تحصیلی‌تان‌ خواهید بود. برای‌ دستیابی‌ به‌خواسته‌هایتان‌ بهتر است‌ تجدد نظری‌ روی‌ عادات‌ و شیوه‌های‌ تکراری‌ زندگی‌تان‌ داشته‌ باشید و آنها رابه‌ روز در آورید. از مقایسه‌ استعدادها و قابلیت‌های‌ فردی‌تان‌ با دیگران‌ جدٹ خودداری‌ کنید وگرنه‌ بااحساسات‌ تلخ‌ و ناخوشایند سرخوردگی‌ و ناامیدی‌ مواجه‌ خواهید شد و در محیط کاری‌ یا تحصیلی‌طعم‌ شکست‌ را تجربه‌ خواهید کرد. با بهره‌گیری‌ از قوه‌ خلاقیت‌ و تیزهوشی‌ وجودی‌تان‌ راه‌ موفقیت‌خود را هموارتر سازید.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: *
        
         خرداد (برج‌ جوزا):
        مایلید به‌ سرگرمی‌ها و تفریحات‌ مهیج‌ و تا حدی‌ پرخطر بپردازید و چیزی‌ جدید و خارج‌ از قالب‌تکراری‌ و متعارف‌ بودن‌ را تجربه‌ کنید€ واکنش‌هایی‌ آنی‌ و شتابزده‌ از خود بروز خواهید داد و انرژی‌وجودی‌تان‌، واقعٹ مهار نشدنی‌ و غیرقابل‌ کنترل‌ است‌. پس‌ بهتر است‌ به‌ سراغ‌ ورزشهایی‌ مثل‌ تنیس‌ و دوبروید و انرژی‌تان‌ را تخلیه‌ کنید. قبل‌ از عصبانی‌ شدن‌ و نشان‌ دادن‌ رفتارهای‌ پرخاشگرانه‌، خوب‌جوانب‌ امر را بسنجید و موقعیت‌ مکانی‌ خود را در نظر بگیرید. در رابطه‌ با مسایل‌ مالی‌ با احتیاط و تدبیرعمل‌ کنید.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $
         وضعیت‌ ارتباطی‌: * * *
        
         تیر (برج‌ سرطان‌):
        ایده‌های‌ جدید، بکر، الهام‌ بخش‌ و احیا کننده‌ به‌ ذهنتان‌ سرازیر خواهند شد. در زمینه‌ کارهای‌ هنری‌،موسیقی‌، بازیگری‌، نوشتن‌ و شعر سرایی‌، از قوه‌ خلاقیت‌ بالایی‌ برخوردار خواهید بود و دریچه‌هایی‌تازه‌ و خلاقانه‌ را کشف‌ خواهید کرد. تا جای‌ ممکن‌ با دوستان‌ و اعضای‌ خانواده‌تان‌، صادقانه‌ و رئوفانه‌برخورد کنید، وگرنه‌ ممکن‌ است‌ با مشکلاتی‌ ناخوشایند مواجه‌ گردید. در رابطه‌ با مسایل‌ مالی‌ باقاطعیت‌ و جدیت‌ برخورد کنید و سرمایه‌ گذاری‌های‌ بزرگ‌ را به‌ زمان‌ دیگری‌ موکول‌ کنید.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * * * *
        
         مرداد (برج‌ اسد):
        احساسات‌ ضد و نقیض‌ و ناخوشایند شک‌ و تردید نسبت‌ به‌ خویشتن‌ و بی‌اعتمادی‌ به‌ توانایی‌ها وقابلیت‌های‌ فردی‌ کلافه‌تان‌ خواهند کرد و ممکن‌ است‌ احساس‌ استیصال‌ و عجز را در وجودتان‌ زنده‌کنند. از این‌ رو، قادر نیستید با موضوعات‌ پیچیده‌ و دشوار ذهنی‌ به‌ خوبی‌ دست‌ و پنجه‌ نرم‌ کنید و بهتراست‌ این‌ امر را به‌ زمان‌ دیگری‌ موکول‌ نمایید. حالا تا جای‌ ممکن‌ صبر و حوصله‌ و خویشتن‌ داری‌ ازخود نشان‌ دهید. ممکن‌ است‌ مشکلات‌ بزرگتر از آنچه‌ هستند، خودنمایی‌ کنند، پس‌ ناامیدی‌ و یأس‌ به‌خود راه‌ ندهید تا به‌ مرور زمان‌ این‌ بحران‌ را پشت‌ سر بگذارید.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©©©©
        وضعیت‌ مالی‌: $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * *
        
         شهریور (برج‌ سنبله‌):
        سرانجام‌ متوجه‌ خواهید شد که‌ همراهی‌ و تشریک‌ مساعی‌ با دیگران‌، دراز کردن‌ دستی‌ یاری‌ بخش‌ به‌سوی‌ دیگران‌ و مایه‌ گذاشتن‌ از خود و توانایی‌هایتان‌ به‌ نفع‌ شما تمام‌ می‌شود. مایلید بیشتر از همیشه‌مورد توجه‌ قرار بگیرید و داشته‌هایتان‌ را به‌ رخ‌ دیگران‌ بکشید. فرصت‌ هایی‌ عالی‌ و بی‌نظیری‌ برای‌برقراری‌ ارتباطهای‌ عمیق‌ و هدفمند با دیگران‌ برایتان‌ فراهم‌ خواهد شد. به‌ خصوص‌ با افرادی‌ که‌اهداف‌ یا ایده‌های‌ مشترکی‌ با شما دارند. هم‌ چنین‌ امکان‌ گرفتن‌ سکان‌ رهبری‌ و فرماندهی‌ در موقعیتی‌در اختیارتان‌ قرار خواهد گرفت‌.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©©©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * * * * *
        
         مهر (برج‌ میزان‌):
        با عزمی‌ راسخ‌تر از همیشه‌ در زمینه‌ مطرح‌ کردن‌ خواسته‌ها و توقعاتتان‌ به‌ اطرافیان‌ پیش‌ خواهید رفت‌و در این‌ زمینه‌ هرگونه‌ شگرد و تدبیری‌ را به‌ کار خواهید بست‌ که‌ تا به‌ حال‌ آموخته‌اید. مصمم‌، تیزبین‌،هشیار، مطلع‌ و زبان‌ آور خواهید بود. آماده‌اید تا با تمام‌ قوا به‌ مقابله‌ با چالشهای‌ موجود بروید وفعالیتهای‌ ذهنی‌ و حل‌ مشکلات‌ استرس‌زا در محیط کار یا تحصیل‌ کاملا مطابق‌ میلتان‌ خواهند بود.بهترین‌ زمان‌ برای‌ تقبل‌ پروژه‌های‌ چالش‌ زا و توانکاه‌ فرا رسیده‌ است‌، از این‌ فرصت‌ بهترین‌ استفاده‌ را به‌عمل‌ آورید.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $ $ $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * * * * *
        
         آبان‌ (برج‌ عقرب‌):
         افکار و اندیشه‌های‌ مرتبط با آینده‌، لحظه‌ای‌ دست‌ از سرتان‌ بر نخواهند داشت‌. می‌توانید برنامه‌ریزی‌هایی‌ بزرگ‌ و مهم‌ برای‌ آینده‌تان‌ را همین‌ حالا آغاز کنید. حس‌ خوش‌ بینی‌ آنچنان‌ در وجودتان‌قوی‌ می‌شود که‌ ارزیابی‌ و سنجش‌ واقع‌ بینانه‌ را واقعٹ برایتان‌ دشوار می‌کند. می‌توانید به‌ دیدار مکانهای‌جدید و تاریخی‌ بروید و بالهای‌ سفر را بگشایید. به‌ مطالعه‌ آثاری‌ خواهید پرداخت‌ که‌ در نحوه‌ بینش‌ ونگرشتان‌ به‌ زندگی‌، تغییراتی‌ اساسی‌ ایجاد خواهند کرد. البته‌ بهتر است‌ در هنگام‌ تصمیم‌گیری‌های‌ مهم‌و سرنوشت‌ ساز فقط به‌ ایده‌های‌ دیگران‌ اتکا نکنید و محتاطانه‌تر و با ملاحظه‌تر عمل‌ نمایید.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©©©
        وضعیت‌ مالی‌: $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * * * *
        
         آذر (برج‌ قوس‌):
        نیازتان‌ به‌ پناه‌ بردن‌ به‌ خلوت‌ فردی‌ مورد علاقه‌تان‌ بیش‌ از پیش‌ نمایان‌ خواهد شد. در حال‌ و هوایی‌محافظه‌کارانه‌، آرام‌، فلسفی‌ و اندیشمندانه‌ به‌ سر می‌برید. به‌ شدت‌ نگران‌ مسئولیت‌ها و تعهداتتان‌ درارتباط با عزیزانتان‌ هستید به‌ ویژه‌ به‌ یکی‌ از والدین‌، همسر یا فرزندانتان‌ احساس‌ می‌کنید که‌ یکی‌ ازارتباطهایتان‌ از اهمیت‌ بیشتری‌ برخوردار است‌ و در عین‌ حال‌ به‌ فکر خاتمه‌ دادن‌ به‌ ارتباطی‌ بی‌فرجام‌ وعبث‌ خواهید افتاد. فرصتی‌ عالی‌ برای‌ وضوح‌ بخشی‌ به‌ وظایف‌تان‌ در اختیارتان‌ قرار خواهد گرفت‌.موعد پرداخت‌ قرض‌ها و وامهایی‌ فرا خواهد رسید که‌ از مدتها قبل‌ به‌ دست‌ فراموشی‌ سپرده‌ شده‌بودند.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $ $ $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: *
        
         دی‌ (برج‌ جدی‌):
        به‌ شدت‌ درگیر کشف‌ رمز و راز یک‌ معما خواهید بود. حالا مشکلات‌ پیچیده‌ و معماگونه‌ یا جنبه‌ها وابعاد پنهان‌ و پوشیده‌ یک‌ موقعیت‌ توجه‌ شما را به‌ خود جلب‌ خواهند کرد و شما را به‌ چالش‌ می‌طلبند.تلاشهای‌ مداوم‌ و مستمرتان‌ در زمینه‌ کاری‌ یا تحصیلی‌ به‌ ثمر خواهند نشست‌ و دید مثبت‌تری‌ نسبت‌ به‌اطرافیانتان‌ پیدا خواهید کرد. به‌ نحو غیر منطقی‌ دست‌ و دلباز و سخاوتمند خواهید بود و مایلیدفعالیتهای‌ مخاطره‌آمیز را امتحان‌ کنید. خیال‌پردازی‌، نقاشی‌، گوش‌ فرا دادن‌ به‌ موسیقی‌ و فرو رفتن‌ دررویاهای‌ دور و دراز می‌توانند به‌ سرعت‌ تمرکز حواستان‌ را به‌ هم‌ بزنند.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * * * *
        
        
         بهمن‌ (برج‌ دلو):
        بیش‌ از پیش‌ حساس‌ و آسیب‌پذیر خواهید بود و این‌ حالت‌ نازک‌ نارنجی‌ بودن‌ باعث‌ می‌شود که‌ ازعزیزانتان‌ فاصله‌ بگیرید. از نظر احساسی‌ و عاطفی‌ به‌ سهولت‌ صدمه‌ خواهید دید و مایلید با مرورخاطرات‌ گذشته‌ غم‌ و حسرتهای‌ کوچک‌ و بزرگ‌ را از وجودتان‌ دور سازید. بهتر است‌ در هنگام‌ مواجهه‌با موقعیت‌های‌ مهم‌ و خطیر زندگی‌، احساسات‌ را کنار بگذارید و واقع‌بینانه‌ تصمیم‌ بگیرید. هم‌نشینی‌ بادوستان‌ به‌ بهبود روحیه‌تان‌ منجر خواهد شد، پس‌ هر چه‌ زودتر از آنها دعوت‌ به‌ عمل‌ آورید.
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $ $ $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: * *
        
         اسفند (برج‌ حوت‌):
        سرسختی‌ و لجاجت‌ دست‌ مایه‌ شما خواهند بود و گاه‌ و بیگاه‌ رفتارهای‌ خشن‌ و دور از انتظار از خودبروز خواهید داد. هرگونه‌ فعالیت‌ فیزیکی‌ خشونت‌ بار، خطرناک‌ و غیر اصولی‌ می‌تواند موقعیت‌ هایی‌پرمخاطره‌ برایتان‌ به‌ وجود آورد. گاهی‌ در برخورد با دیگران‌ بی‌ملاحظه‌ و تند رفتار خواهید کرد. پس‌ تاجای‌ ممکن‌ از حضور در مکانهای‌ شلوغ‌ و پرجمعیت‌ خودداری‌ کنید و همواره‌ فاصله‌ای‌ را بین‌ خود ودیگران‌ حفظ نمایید. دعوت‌ دوستان‌ را به‌ تفریحات‌ خارج‌ از شهر بپذیرید و در کنار آنها خود را سرگرم‌کنید، ولی‌ خطر را به‌ جان‌ نخرید€
        وضعیت‌ رمانتیک‌ ©©
        وضعیت‌ مالی‌: $ $ $ $
        وضعیت‌ ارتباطی‌: *

     

    .:!:. فال روزانه .:!:.

    1385  فال دیروز کلیک کنید   یکشنبه هفتم خرداد ماه   

       

    بهتر است بجای اتکا به دیگران به خودت اتکا کنی وکارها را برطبق برنامه به پیش ببری مطمئن باش تو بهتر از هر فرد دیگری قادر به انجاو ان خواهی بود

    فروردین

    اعتماد به نفس تو قابل ستایش است نباید اجازه داد بعضی مسائل جزئی وکوچک تو را اشفته ونگران سازد گذر زمان خود به خود بسیاری از این موضوعات حاشیه ای را رفع خواهد کرد

    اردیبهشت

    باید بدانی راهی را که در پیش گرفته ای سخت و طولانی است باید از ابتدا بدانی باچه موانع ومشکلاتی مواجه خواهی شد تا بیهوده غافل گیر نشوی وضمنا برای هر کاری تدبیری اندیشیده باشی

    خرداد

    تمام دلایل ونشانه ها حاکی از ان است که اتفاقات جالبی رخ خواهد داد این اتفاقات می تواند اثری مطلوب ومهم را بر روابط تو بگذارد نتایج ان بعدا مشخص می شود

    تیر

     

    نباید اجازه دهی که غرور وخود خواهی تو را به ورطه ای بیندازد که بیرون امدن از ان دشوار است همیشه منافع دراز مدت خود را در نظر داشته باش و تابع احساساتی زود گذر نشو

    مرداد

    به اینده باید امیدوار و خوش بین بود زیرا همین خوش بینی مهم ترین سرمایه تو در این شرایط است به زودی کارها رو به راه شده و بعضی موانع رفع خواهد گردید

    شهریور

     باید بین کارهای شخصی و مسئولیت های اجتماعی خود نوعی توازن برقرار کنی در غیر این صورت هرکدام مزاحم انجام دیگری خواهد بود

    مهر

    امروز روز خوبی است برای انجام کارهای نیمه تمام زیرا کارهای نیمه تمام ذهن تورا مشوش ومشقول می کند باید تکلیف انها را یکسره کنی

    آبان

    وضعیت در حال حاضر رو به بهبود است بخصوص تفاهم تو وهمسرت  زمینه این شرایط را فراهم ساخته ودر اینده ازاین هم بهتر خواهد شد

    آذر

    بهتر است از پرداختن به ظاهر سازی پرهیز کنی زیرا طرف مقابل تورا  همانجور که هستی می خواهد ساده وبی ریا در عین حال با اراده و هدف

    دی

    ناچار باید با بحث وجدل و بخصوص با اوردن دلایل روشن و قطعی نشان دهی که شایستگی تو بالاتر از اینهاست باید کسانی که بالا دست تو قرار دارند به توانایی های تو پی ببرند

    بهمن

    برای بدست اوردن د ل راههای مختلفی را امتحان کنی هرگز نمی توانی ازیک راه به دلها برسی هر کاری برای خود روشی دارد که باید ان را اموخت

    اسفند


    در زندگی عاطفی تو تحول تازه‌ای به وجود می‌آید که در نهایت خوب خواهد بود. بهتر است نگران نباشی و فکرت را مشغول نکنی چون همه چیز روبراه است.

    این هفته پولی به دستت می‌رسد و حوادثی اتفاق می‌افتد که در مجموع به نفع تو خواهد بود. به شرط اینکه تو بی‌توجه نباشی و از این موقعیت استفاده کنی.


     

     

    Copyright © 2003 Kami Niksalehi All rights reserved-Designed By  Niksalehi.com

     

     

    Copyright © 2003 Kami Niksalehi All rights reserved-Designed By  Niksalehi.com

     

    Copyright © 2003 Kami Niksalehi All rights reserved-Designed By  Niksalehi.com

    من یه زنم ولی به خدا آدمم آدم

    باورتون بشه که الان بعده یک ربع گریه اونم جلوی یکی از مدیرام ( همون مدیری که در پست 28 اردیبهشتم ) دارم این متنو می نویسم باورتون نمیشه مثله همیشه دیگه شونه هام خسته نیست احساس خالی بودن می کنم ولی پشیمونی پشیمونی از اینکه چرا نتونستم اشکامو که واقعا ناخوداگاه جلوی دونفر جاری شدن کنترل کنم . فکر می کنم که دیگه هرگز نتونم تو روشون نگاه کنم وااااااااااااااااااای خدای بزرگ من و گریه منی که حتی تو مرگه عزیزترین کسم نتونستم گریه کنم اونقدر قوی بودم که همه واسم حرف درآورده بودن که اصلا از مرگش ناراحت نیستم منی که با وجود آتش وجودم که الان بعد گذشت 5 سال هنوز خاموش نشده و از دوری اون هر لحظه بیتاب تر می شم و بعضی وقتها فکر می کنم که واقعا دیگه نمی تونم دوریشو تحمل کنم چرا حالا چرا باید اینقدر ضعیف شده باشم که بخوام جلوی دونفر اونم از جنس مرد نتونم اشکامو که مثله اون کولاکولاها تو سرند پیتی سیلاب داشت درست می کرد کنترل کنم . خدای من ولی ازت ممنونم که اون مدیر و به قسمت ما فرستادی می دونم همیشه به فکر من هستی واسه همینم اونو فرستادی تا من زیادم حس نکنم که تنهام امروز وقتی در برابر حرف ناحقه بقیه خواستم حقیقت و بگم و اجازه ندادند تازه بهم توهینم کردند تنها چیزی که باز تونستم بگم این بود که واگذارتون می کنم به خدا خدا خودش شاهده بر هر هر فعل و ذاتی وقتی با واکنش بدتری در برابر اسم خدا روبرو شدم نمی دونم چرا ناخوداگاه به سمت اتاقه مدیری رفتم که ای کاش اون مدیر عامل بود یه دفعه دیدم حرفهامو زدم و گریه هامم کردم واقعا دسته خودم نبود ولی حس می کنم خیلی خالی شدم خالی قلبم دیگه سنگینی نمی کنه ولی دلم بازم یکم گریه می خواد جدی می گم دلم هنوز می خواد گریه کنم هنوز یه بغضه خنثی نشده که مثله خرچنگ هی تو وجودم بالا و پائین میره و گاهی اوقات انگار با دستاش گلومو فشار میده هست که نیاز به یه جای خلوت داره خدای من نذار دیگه از این اشتباها بکنم . حس می کنم الان متولد شدم . آخه یکی بوده که بخواد واقعا با تفکر به حرفام گوش بده و واقعا بفهمه که بابا چی می گم اون تو این دو سه سال تنها کسی بود که درد دله رنجدیدمو فهمید و با ذره ذره احساس تنهایی و بدبختی یک زن به نام من زجر کشید . نمی دونم امیدوارم اشتباه نکرده باشم امیدوارم واقعا همونطوری که نشون میداد که درکم می کنه درک کرده باشه . دلم نمی خواد به این موضوعها فکر کنم چرا که ناامیدم می کنه والان یواش یواش حس مس کنم شونه هام دارن خسته می شن و من ناامید . سر خودخواهی و منیت  یه عده  مرد ما زنها باید از زندگیمون  ناامید بشیم باید سر خورده بشیم. خدای بزرگ من یه زنم یک زن که زبونش فارسیه ولی دلش تمام زبونهای عالمه از توی نگاهاشون می فهمه . اگه آدم دلش دریا باشه نیازی به فهمیدن و نفهمیدن زبونه نیست . مهم برقراری ارتباطه و ما فارسها خیلی راحت تر می تونیم ارتباط برقرار کنیم ولی ........ اصلا بی خیال . گفته می خواد با مدیرام دعوا کنه ولی من می دونم ............... که طوری از من پیشش می گن که نظر ایشونم نسبت به من عوض میشه همونطور که تا حالا همه و همه تو کارخونمون نظر همدیگرو راجع به من عوض کردن و می کنن . نمی دونم چرا هیچ کس با من راه نمیاد هر کاری می کنم از هر روشی وارد میشم باز حرف در میارن و اذیتم می کنند انگار اصلا با من پدرکشتگی دارن آخ خدای بزرگ . اینا فکر می کنن منم مثله اونها حقوق درست وحسابی میگیرم واسه همین دارن می سوزن ولی اگه فیش حقوقیمونو مقایسه کنیم خواهیم دید ۱۰۰۰۰۰۰    ریال کجا و ۳۰۰۰۰۰۰ ریال کجا تازه حقوق کمشونو من گفتم . احساس تنفر ندارم ولی دلم خیلی شکسته داشتم فکر می کردم اگه منم یکروز از این شهر خارج شم شاید ................. نمی دونم تنها چیزی که الان باعث میشه فکر کنم که باید تحمل کنم خدای من باید برم سر صحنه ولی اصلا روحیه خوبی ندارم دارم از فشار روحی خفه میشم والبته از گرما .

    و این منم زنی تنها

    در آستانه فصلی

    دیروز یه عده به ظاهر ترک چنان اغتشاشی تو تبریز بپا کردن که تمام برنامه های فارسی شبکه پنج یا همون تبریز قطع شد ریختن تو صدا و سیما و کله نگهبان بدبخت رو شکستن و شیشه هاشو آوردن پائین ولی با همکاری بسیج همیشه دلسوز و در صحنه و جان برکف و مهربونو ( دیگه آها ) اهله گفتمان همشون متواری شدند ولی تا ساعتها قلبه اهالی صدا و سیما به قوله محلی به جاش بر نگشته بود یعنی اینطوری ترجمه می کردند . خلاصه یه مینی بوس و چند تا بانک طعمه آتش خشم اونها شدند و در آتشی مهیب سوختند و مردم مغازه دار بیگناه نیز باید تا روزها کارکنند تا خسارتی که به مغازه هایشان وارد شده را جبران کننند . دیروز زنان و بچه های بیگناهی که تازه حقوقه آخر ماه را آقایان تقدیمشان کرده بودند جهت خرید به بیرون رفته بودند که تا آخر عمر آن حوادث شاید از روح و روان حساسشان پاک نشود زنی می گفت از ترسم از آبرسان تا تپلی باغ که مسافتی بس طولانیست را یکنفس با آن پادردش به خاطر نجات جانه دختر جوانش دویده است و این یعنی همان احترام به نسله خویش ترکها به ترکها احترام نمی گذارند پس چه انتظاری از به قوله خودشان که فارسها را بیگانه می دانند دارند . نمی دانم حوادث دیروز را باید چه نامید . دیروز نیروی بیگناه پلیس که همین جوانهای ما هستند پس از کمی درگیری به خاطر همین ما زنان و کودکان مجبور به استفاده از گاز اشک آور شدند که باز همین ما زنها و بچه ها هم مثله چوبهای تر با خشکها سوختیم . دیروز هر چه بود ننگی بود بر صفحه این صفحه بیگناه تبریز که همیشه مردمی قلیل نامش را به بدی کشیده اند و همگان را از این نام زیبا هراسان . نمی دانم ولی خودشان می گویند از روستاهای اطراف آمده بودند روستائیانی ساده دل که بازی بعضی سیاست بازیها را می خورندو همه را با خود به قعر چاهی که خودشان هم نمی دانند انتهایش کجاست می کشانند . اظهار نظر نمی کنم ولی می دانم که نباید به هم توهین کنیم نباید بی حرمتی باشد آنهایی که آدرس وبلاگه دومم را نیز دارند می دانند از چه صحبت می کنم ولی آنها که ندارند امیدوارم همین را بفهمند که ما همه انسانیم از هر رنگ و لحجه و نژاد و زبانی که باشین آدمیم پس بگذارید در کنار هم با صلح زندگی کنیم و اینقدر ساده به مسائلی که معلوم است سالهاست برایش نقشه کشیده شده است نشویم . بگذارید بگذارند که ازاد زندگی کنیم . راستی خیلی دلم می خواست اینو بگم که چرا وقتی بابک نهرین و دارو دسته دلقکش به فارسها توهین می کنند کسی بلند نمیشه حتی اه هم بگه وقتی همه مردا به زنها توهین می کنند و اداشونو در می یارن چرا ما زنها چیزی نمی گیم برای اینکه معتقدیم دیگه وقته قمه کشی گذشته خدا زبون و عقل و بهمون نداده که از روی بی عقلی با زبونمون هر چی که دلمون می خواد بگیم . کمی تفکر کنید می فهمید منظورم چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    http://emprator.blogsky.com/ بر گرفته از این وبلاگ

    بی دلیل نیست که نباید هر حرفی رو هر جایی زد حتی اگه به حقم باشه ولی خیلی سخته که بخوای حرف حقو نزنی

    [ web | email ] ستاره

    سلام خوب فکر می کنی حالا با اون کاره اون آسمون به زمین اومد چرا نمی خوایم به این تنیجه برسیم که بابا زنها خودشون بهتر برا خودشون می تونن تصمیم بگیرن ولی من فکر می کنم اون یک زنه شجاع بوده که اون روز صبح اتفاق خیلی خیلی دلخراشی که هیچ کسم به دادش نرسیده بوده افتاده یه اتفاق که شما مردهای عوضی البته دور از جون نمی تونید درکش کنید من او زن و درک می کنم ولی تائید نمی کنم می تونم بفهمم تو اون دله بزرگش و اون سادگی چهرش چی می گذره ازش به خاطر این شجاعت ممنونم

    یکشنبه 31 اردیبهشت ماه سال 1385 ساعت 12:48
    این نظری بود که من خودم در وبلاگه خیلی دور خیلی نزدیک داده بودم مرد شعر من کی از این زن دفاع نکردم من فقط عین مطلب اون وبلاگو اینجا کپی کردم .
     
     

    بی دلیل نیست که نباید هر حرفی رو هر جایی زد حتی اگه به حقم باشه ولی خیلی سخته که بخوای حرف حقو نزنی

    نمای اول
    اردیبهشت داغ تهران، اتوبوس خط تجریش-انقلاب...ناگهان زنی با این هیبت و هیات سوار اتوبوس می شود، مقعنه اش را به دست گرفته و نگاههای شگفت زده مردم به خودش  را رصد می کند!
    نمای دوم!
    عکس گرفتن از این صحنه واقعا مشکل بود، چون هنوز از فمینیست بودن یا مجنون بودن مشارالیها اطلاعی در دست نبود و ممکن بود هر آن به سمت من و دوربین حمله ور شود، ولی با موفقیت عکاسی شد و بعد از شلیک ! دوربین سالم به پایگاه خود بازگشت.
    در خیابان
    وی با خونسردی از اتوبوس پیاده شد...در حالی که هنوز نفهمیده بودم و هنوز هم نمی دانم  که این خانم حالت طبیعی داشت و می خواست اعتراض سیاسی بکند یا هوای داغ و...کار خودش را کرده بود،‌نظر شما چیه؟

    اگه می اومدی می شدی گربه گریزیلا

    نظافتچی داشت سالن و تی می کشید ولی تو با دیدنش با کفشایی که تشون پر خاک بود صبر کردی تا خشک بشه اگر می اومدی می شدی گربه گریزیلا آره شما رو می گم شمایی که حتی یک ذره خودخواهی هم تو وجودت نیست اگر هم باشه اونقدر خوب و باگذشتی که به چشم نمی یاد اینو وقتی خودت در کمال صفا وصداقت  با لبخندی رو لبت می ری آبدارخونه ای که بقیه مدیرا حتی نمی دونن مسیرش کجاست و ؛  واسه چای خوردنشون باید به یکی بگن که به آبدارخونه زنگ بزنه که براشون چای بیاره  واسه خودت چای می آری می شه به راحتی حس کرد وقتی اون موقع که تو اتاقت لونه کرده بودم پاشدی از فاصله دورتر از من در و بستی فهمیدم که خیلی مردی آره یه مرد؛ مردی که مردیشو تو قلدری کردن و زور گفتن نشون نمی ده بلکه اونقدر ساده و صمیمی و مهربونه که آدم فکر می کنه می تونه روش حساب کنه روی یه مرد این کلمه رویایی قرن حاضر می دونی خیلی وقته آدمهایی مثله تو نایاب شدن بعضی وقتها فکر می کنم اونقدرها هم که من فکر می کنم آدم نابی نیستی ولی بعد با یه لبخندت موقع رد شدن از مقابل اتاقم می گم که دارم اشتباه می کنم اگه پاش بیفته حاضره به بدبخترین آدم روی کره زمین بدون هیچ منتی کمک کنه شاید حتی بدونه اینکه کسی بفهمه  . تو ذات مقدسی داری و این دنیا زیاد نتونسته تو رو تو خودش محو کنه ولی برات نگرانم چرا که همیشه کسایی هستن که بخوان به آدم ضربه بزنن حتی کسایی هستن که بخوان برا اینکه خودشون هیولا دیده نشن دیدگاهای اون آدم خوبرو هم مثله خودشون کنن خیلی مواظب باش چرا که اینطور آدمها دور و برت شاید  باشن  . می دونی می تونم بگم که حسرت به دله دیدن یه مرد نموندم . وقتی یکی از خدماتا عمل کرده بود دلم نیومد بهش بگم که کامپیوترمو ببره مرکز کامپیوتر و ترسیدم که بگن دختره بی حیا کامپیوترو زده زیره بغلش برده مرکز کامپیوتر خجالتم نمیکشه ولی یاده کاره چند ماهه پیشت افتادم که هیچ مدیری عمرن اون کارو انجام می داد در کمال سادگی کامپیوترتو بغل کرده بودی و می بردی مرکز کامپیوتر  ازت درس  گرفتم وقتی کامپیوترتو زدی زیره بغلتو بردی مرکز کامپیوتر گفتم منم می تونم نهایت می گن دختره احمق به جهنم . موقع برگردوندنش رئیس مرکز کامپیوتر تعجب کرده بود که می خواستم با یه دوربین رو شونم برش گردونم اتاق .

    می دونی چیه من معتقدم ما آدمها وقتی ناب می شیم و از جنس آسمون می شه صدامون کرد که سوای پست و مدیریت و مقام در مقابل ناحق از مظلوم از یه آدم بی دست و پا دفاع کنیم باید حتی به قیمت ناراحت شدن یه مدیر دیگه حتی از آبدارچی که چایی رو دیر

    می یاره دفاع کرد آخه همه ما آدمیم ؛ ای کاش می تونستیم کمی همدیگرو درک کنیم ای کاش یکم آدم بودیم  ایستادن و نگاه کردن خودش می تونه بزرگترین جرم توی این دنیای وانفسا باشه . چقدر دلم می خواد آدمهایی مثله تو رو بدم آزمایش اگه ناخالصی داشتید اون یک ذره ناخالصی رو بچلونم و در تعداد کثیر تکثیر کنم .

    نمی دونم چرا می تونم ظلم و تحمل کنم این همه ظلم این خیلی مسخره است خیلی کاش می شد کاری کرد که دله منم مثله خیلی های دیگه سنگ بشه اصلا چطوره رو دلم سیمان بکشم و روش یه تابلو عبور از دو طرف ممنوع وصل کنم هر چند ما آدمها خیلی وقته که عادت کردیم به  مقررات راهنمایی و رانندگی بی توجه باشیم ولی خوب حداقل جریمه که می تونیم بکینم .