تا دیشب فکر میکردم آخرین در امید هم به روم بسته شده یعنی بسته هم شده بود ولی دیشب با فداکاری که نه ازجان گذشتگی یکی از همین ترکا که گاهی اونقدر اذیت می کنن که غیر قابل تصوره و آدم دوست داره خودشو ازدستشون سربه نیست کنه حس بودن بهم دست داد باورم نمیشد که یه نفر به خاطر من همچین فداکاری بکنه اونم یکی از جنس مردهای این شهر خیلی برام عجیب بود ولی اتفاق افتاد و من به چشم خودم شاهد بودم که با وجود زجری که از بیخوابی مفرط ( سه روز نخوابیده بود ) و درد شدید معده  ولی به خاطر اینکه کاره من زمین نمونه چه از خودگذشتگی نشون داد و تمام مدت با روی گشاده کارمو با اینکه می دونست اصلا یک قرون هم قرار نیست بگیره نزدیک ۱۲ ساعت یک ریز انجام داد  و غیر از دو مورد اصلا اعتراض هم نکرد . واقعا دمش گرم واقعا ای ول نمی دونم چطوری می تونم محبت این قشر از ترکهای مهربونو که واقعا از هزار تا قوم و قبیله دیگه برتر میشن رو جبران کنم ولی ای کاش این قشر ترکها هر روز بیشتر و بیشتر بشن .این آدمها آبروی بقیه رو هم میخرن جدی می گم همه جا خوب و بد داره ولی این شهر خوباش بعضی وقتها اونقدر خوب می شن که یه دونشون با ۱۰۰۰ نفر برابری می کنه ولی جاهایه دیگه یه خوب ممکنه با ۱۰۰ نفر برابری کنه و این مقایسه بی معنی بود که توسط من انجام شد هاهاهاها اصلا حوصله ندارم شاید واسه همینه که دارم چرت و پرت می گم صبح ساعت ۵.۳۰ خوابیدم ۶.۱۵ هم بیدار شدم حالا منو دریابید و بهم حق بدید .یکی نیست بگه مجبوری آپ کنی بچه ؟؟؟؟؟؟آخه باید از اون فرد مهربون هر چند خودش اصلا از روحه این وبلاگم خبر نداره ولی شرعا باید تشکر می کردم و سوای آه و اوهه آپ های قبلیم از دسته این مردم خوبیهاشونم می گفتم والا می شدم یه آدم نمک نشناس و بی چشم و رو . افتاد . دارید که منو ......

انگار دارن تو دلم رخت میشورن حالم یه هالی وولی شده که بیا و ببین نمی دونم چرا اینطوری شدم .

یه حاله عجیبی دارم که نگو و نپرس آروم و قرار ندارم دلم داره شور شور شور می زنه اصلا اسفنده رو آتیشم وای یکی به من بگه چیکار کنم ؟؟ خدای من اصلا حاله خوبی نیست ؟ چون نمی دونم چمه ؟ شما می دونید من چم شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم میخواد پاشم تا بینهایت بدوم ؟ اونقدر که تموم جونم تموم شه و بی حاله بیحاله بیفتم یه گوشه و خوابم ببره !!!!!!!!!!!!!!!!!! واااااااااااااااااااااای مردم از دلشوره .....


چهارشنبه 3 خرداد ماه سال 1385
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدا مرگم بده انگار اشتباه قضاوت کردم . خوب شد صحبت کردم باهاش والا تا آخر عمر ازش متنفر میشدم مشکل ریشه ای اون تازه مثلا خوب کاری هم کرده . واااای تمام احساسه تنفرم ازش تموم شد رفت . خوش به حاله اون دختره که تازه اون مثله یه برادر پشتش واستاده خوووووووووووووووووووووووووووش به حالش .

چهارشنبه 3 خرداد ماه سال 1385

واااااااااااااااااااااااااااااااااااای امان از دست این مردا طفلکی دختر مردم واسش چه حرفی در آوردن دیگه غیرته زنانم به جوش اومده آخه من که می دونم اون بیگناهه باید ازش دفاع کنم من دارم میرم بامردی که به خاطر حرف ناحقه یه مرد احمق با اون دختر برخورد کرده بجنگم باید این مردا بفهمن که ما دخترا و زنها پشته هم واستادیم البته فقط من والا اگه من بودم حتی یه مگسم پشته من وای نمیسته چه برسه به آدم . من رفتم واسم دعا کنید می رفتم حسابشو برسم این مردا باید بفهمن که ما زنها هم آدمیم و حق ندارن هر طوری که دوست دارن با ما رفتار کنند . خداحافظ


چهارشنبه 3 خرداد ماه سال 1385

نمی دونم چرا اینقدر دوست دارم بنویسم اصلا نمی دونم چرا اینقدر پرم آخه فکر می کنم آدم تا پر نباشه چطوری جاری میشه و من حرفام داره از کاسه صبرم لبریز میشه !!!!

وااااااااااااااااااااااای چطور ممکنه بخندیم بدونه اینکه تو خندمون یاد بدبخت بیچاره ها نیفتیم

خودخواهی و از خود متشکر بودن نیست ولی باورم شده که از لحاظ احساسی با همه فرق دارم ولی دیگران فکر می کنند دارم شعار می دم یا فیلم بازی میکنم

ژوزف اگه من با اون قیافه می اومدم بیرون اونوقت نه تنها دو تا مرد اشکامو و وضعه بد روحیمو دیده بودند بلکه کله کارخونمون دیده بودن دوربین ها ضبط می کردند و مردم از پشت اتاقهای شیشه ایشون با تعجب نگام میکردند و اونوقت بود که پچ پچ ها شروع بشه حالا بین بد و بدتر یکی رو میشه تو برام انتخاب کنی.

شونه چپم اونقدر درد می کنه که واقعا قدرته همه چی رو ازم گرفته نمی دونم از استرسه فرداست یا ...

والا مریضم بچه بشین استراحتتو بکن  تو رو چه به این کارا . یکی بهم گفت تو رو دنبال بازیت تو رو چه به ......

آدمهای بدکینه نفهم

یکی دیگه یه اشتباه می کنه انتقامشو از یکی دیگه که دمه دستشونه می گیرن

از غذا افتادم نه میله نهار دارم نه صبحانه شامم که می گم دیر نهار خوردم میگن برا اینکه چاق نشی باشه نخور دروغ نمی گم واقعا میل نداره از دیروز به این طرف یه احساس خیلی خیلی بد بدبخت بودن و بیکس بودن وجودمو تسخیر کرده اینکه اگه خدا نخواد کمکم کنه واقعا باید از کی کمک بخواه هیچ کس تو این دنیای به این بزرگی یعنی پیدا نمیشه به یکی کمک کنه وقتی متنه بالایی رو دادم دسته یکی و گفتم بخون خوند و گفت خیلی از اینها دروغه بعد در کمال بیرحمی ادامه داد خدا کمکشون کنه اونقدر آدمها هستند که بخوان کمک کنن خدا می دونه باورم نمیشه ما اینقدر بیرحم شدیم چقدر دلم میخواست بیشتر از حد توانم کمکشون می کردم تو رو خدا یکی به داده این مردم برسه حداقل یکی به داده عواطف و احساسات این مردم برسه خداوندا ما داریم کجا می ریم ما داریم تبدیل به چه نوع حیوونی می شیم .

حالم از بودن و نبودن به هم میخوره خستگی امانم رو بریده راستی هیچ دقت کردید که من چقدر این اواخر غلط املایی دارم نمی دونم از این استرس موقع نوشتنه یا سوادم نم کشیده .

راستی شما آخرش متوجه شدید  من چرا اینقدر تند تند اپ می کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باورتون میشه الانبه خاطر خودخواهی یه مرد به خاطر اینکه یه مرد ثابت کنه که حرف حرفه اونه  4  ماهه آرتروز گردن گرفتم این خیلی ظلمه ظلم نمی دونم اون دنیا این مردم چجوری می خوان حداقلش به من یکی جواب بدن واقعا نمی دونم بعضی وقتها باورم نمیشه وقتی پیشه خودم روزم و حساب می کنم می بینم کم کم در روز به من 2 بار ظلم میشه بیانصافی میشه جفا میشه اوووووووووووووووووه ستاره می گم ها تو زنده ای روله . هاااااااااااااااااا چقدر دلم می خواد یه دوست داشته باشم یه دوست که باهاش برم بیرون باهاش وقتی حرف می زنم حرفام تو چند تا جمله تموم نشه  یه دوست که بتونم روش حساب کنم و اونم روی من ولی نیست کو کجاست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخی چرا نیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیگه کسی نیست که واقعا با آدم صادق باشه !!!!

نظرات 9 + ارسال نظر
هم و ها شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:02 ب.ظ http://gozargahh.blogsky.com/

سلام ستاره خانم .
اینایی رو که گذاشتی اگه جمعش بکنی میشه باهاش یه کتاب طالع بینی چاپ کنی.
راستی چرا شما لینکدونی ندارید آخه دلمون میخواد بهم لینک بدیم.

۱۱:۱۴ شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:44 ب.ظ http://11-14.blogsky.com

ادم ها هم خوب و بد دارن ترک ها هم ...اما خوباشون خیلی خوبن و بد هاشون خیلی بعد راستی خیلی دلم میخواد بدونم از کدوم شهری ...و الان توی کدوم شهر هستی که بهش شهر سکوت میگی

ژوزف شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:30 ب.ظ http://selfamdeboy.blogfa.com

سلام ...
نژاد رو ملاک قرار نده ...
مهم ذات آدم هاست ...
به دورو برت به نگاه کن ...

همین مرد !

او هم هم ذات توست !
اما با تو هم نژاد نیست ...

مرتضی شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:18 ب.ظ http://crazypc.blogsky.com

سلام
چرا قالبت به هم ریخته

م آ شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:54 ب.ظ http://iww.blogfa.com

سلام دوست من
ممنون که به من سر زدی
وبلاگ زیبایی دارید
خیلی خیلی زیباست

پویا شنبه 6 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 ب.ظ http://www.pesareshikamo.blogsky.com

سلام خوبی ؟
ممنون لطف داری شما بازم به وبلاگم سر بزن خوشحال میشم
تا بعد خدانگهدار

دومان دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:15 ق.ظ

سلام خانم ستاره
خوفی یا عالیی
ببخشید یه مدت نبودم
خسته نشدی اینهمه نوشتی هاااااااااااااااااااااااااااااااااا؟
باز تو فکر کردی در حقت ظلم شده بابا مگه تو این خرابات چیزی از جنس "حرف حق و حق حرف زدن" مونده آخه
قلمت همیشه جاری باد
فعلا ...

متهم در جایگاه دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:33 ب.ظ http://www.dadgaherasmi.persianblog.com/

بابا ای ول ماشالله چه انرژی داری !!!!!
خوشحالم که می بینم حرف هات رو می گی و تو خودت نمی ریزی ...
موفق باشی ستاره ی تنهایی ها
یا علی

حجت یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:12 ق.ظ http://mylinks.blogsky.com

سلام
خسته نباشی
اگر ممکنه ستاره خانم برام ای میل یزنه یه کار واجب دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد