القصه این سردرد و سرگیجه ادامه داشت تا اینکه آقا بهداشتمون ( عین بچه ها حرف زدم ) تلفن کرد یه کاری داشت دید گیج می زنم گفت حالتون انگار بده پاشو بیا ببینم چتونه بلند شدم رفتم فشارمو گرفت گفت اوه اوه با خودت چکار کردی !!!! فشارت خیلی کمه !!! یه آمپول خون ساز می زنم حالتو جا میاره من که ترسیده بودم گفتم نه هر چی باشه باشه غیر از آمپول گفت پس باید حتما سرم بزنم برات گفتم بابا دو ساعت طول می کشه من کلی کار دارم می رم نماز بهم گیر می دن میگی دو ساعت بشین زیر سرم گفت پس بیا نیم ساعت اینجا استراحت کن گفتم بگو ۱۰ دقیقه تا الانشم قاچاقی اینجام . لجش در اومد و گفت ببین حالتون خیلی بده رو کارتون هم تاثیر خواهد گذاشت بهتره مرخصی بگیری بری منزل والا من دیده نمی دونم شمارو دیگه باید چطوری معالجه کنم . خلاصه خداحافظی کردم قل قل خوران و در فضایی مواج به اتاقم رسیدم و الانم حالم خوب نیست . ولی خوشبختانه غیر از آقا بهداشتمون کسی نفهمیده والا اینجا مریض شدن هم دردسر داره کله کارخونه یه جوری نگات می کنن که انگار وبا داری هیچی دیگه همین حالا فعلا

نظرات 4 + ارسال نظر
جوجه تیغی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:25 ق.ظ http://ju.blogsky.com

سلام میگن تیمور لنگ چند تا اصطلاح ورد زبونش داشته یکیش این بوده که میگفته (بگذشت از این بسی بسر این نیز بگذرد)یکی دیگش این بوده که میگفته راستی رستی----بنظرم هردوش در مورد تو صدق میکنه یکی اینکه این موضوع هم بگذردو اینکه با یه آدم کم شعور طرف بودی که بعد از آن راستی رستی.----ولی از قدیم گفتن عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.پس مطمئن باش خیری هم تو کار بوده که نتیجه اش بعدا معلوم میشه---پس سعی کن زود تند سریع خوب شی که خیلی کار ت دارم.میدونی که کجا پیدام کنی برا عزیر تر از جانم همیشه در دسترس هستم.

یارپیـز یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ب.ظ

سلام
قدم رنجه فرمودی اومدی .
جواب زدم لطف کن ببین .
مرسی و خسته نباشی .
شاد باش و سرزنده .

محمد یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:46 ب.ظ http://www.jack.blogsky.com

جالب بود

حمیدرضا یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:12 ب.ظ http://3noqte.blogfa.com

آقا بهداشت ؟!؟! :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد