من از تبار اینه سخن می گویم
از امتداد جاده های پر از مه
آمده ام به سوی جاده ای بی انتها
تمام جاده را مه فرا گرفته است
و گاهی عبور نوری مرا دبر به خود می آورد
زمانی که او رفته است
و من همچنان در جاده پر از مه سرگردانم
دلم کمی نور می خواهد
نوری از جنس آسمان
عشق آسمانی ترین نوریست که می دانم چیست
ولی کو آن نور هم که رفت
و من در این جاده بازتنها مانده ام
بدون توجه به نورهای ممتد بالای سرم درون جاده
و جاده همچنان مه آلود است
من هیچکس نیستم -تو کیستی ؟اگر تو هم کسی نیستی -پس شدیم یک جفت- .........................................جاده اگر مه آلود نبود شاید هرگز نیاز به یک همراه راستین حس نمی شد.....جاده مه آلود است شبح کسی در مه پیداست که در امتداد جاده در راهست......مهم نیست که او در مورد مه و جاده چه فکر می کند ...........مهم این است که تو خود چه فکر میکنی ......و چه می بینی و چه تصمیم میگیری........با هر که همراه شوی ......فقط فکر و عمل خود تو است که مناظر جاده را رقم می زند ...پس هر لحظه مواظب باش که چه میکنی و چه از ذهنت میگذرد........و بدان .....از حال تا زمانی که عمری باشد هر زمان نیازداشته باشی فقط کافی است اراده کنی تا شانه هایم تکیه گاه تو باشد بدون هیچ چشم داشتی....فقط برای اینکه با هم پیمانی داریم بالا تر از هر پیمانی .....
من بازم اومدم این بار هم مثل همیشه وبلاگت قشنگه عینه همیشه مثل روحیات خودت
فقط سلام-گفتم...گفتی...و دیگر هیچ و چه حیف
سلام
* * *
۱- http://yeghatrebaroon.blogfa.com/
وبلاگ مامان بارون ... حتماْ بخونش ... یه جورایی عاشق و عارف صفت هستش
۲- گفته بودی نظرت برگشته ... بعد از خوندن اون مانت
شوکر اله دی ...
۳- تو وبلاگ من فقط یک زن
یه کامنتی نوشته بودی با اجازه شما فضولی کرده و خوندم
من بعد نگو که تو هم داری به روز اون می فتی ... البته خود دانی ... خانم مجری ...
منتها یعنی تو هم کراک و تریاک و ال اس دیو ... از اینا مصرف می کنی ؟
یا اینکه جانی واکر و ودکا موناکو و شامپانی می ندازی بالا
۴- یه جورایی حدس می زنم داستان نویس باشه ... منتها بعید هم نیست که واقعیت داشته باشه .
ولی این دوتا پست آخرش خیلی مظلمونانه شده
خداییش حالم گرفته شد اونارو خوندم
من موندم یه همچی آدمی واسه چی به مواد کشی و خراباتی گری افتاده
البته تو این دنیا هیچ چیزی بعید نیست
هیچ وقت اونو یه خلافکارنمی دونم
آرزو هم می کنم هیچکی هم مثل اون نشه
* * *
راستی
دو تا کامنت هم نوشتم سیاسی ... واسه یه پناهنده
اونو هم اگه تونستی یه نگاه بندار
http://dokhtarehamsaye.blogsky.com/Comments.bs?PostID=149
سلام گلم
من از تبار بی کسی ها با تو سخن می گویم
من از تبار دل و اینه های بکر با تو سخن می گویم
گوش کن :
جاده صدا میزند از دور قدم های تو را
سهم تو جاده تاریکی نبود
کفش به پا کن وبیا..........
من منتظر گامهای مهربون تو توی
هزارو یک شب هستم
یادت نرهااااااا
منتظرتم
تا بعععععععععععععععععععععععععععععععد
اونی که می بینی مه نیست
دود ماشین ها و ترمزشونه
زمانی که او رفته است
و من همچنان در جاده پر از مه سرگردانم
سلام ستاره جان...وبلاگت خیلی قشنگ شده..راستییییییی چرا یه چند وقتیه به من سر نزدی..ها ها ها؟؟؟؟.. منتظزتم...بوس....بای