و همچنان چه بی احساس و مغرور از کنار هم می گذریم

همیشه فکر می کنم چقدر بده که آدما به خاطر منافع خودشون با دیگران ارتباط برقرار می کنن خصوصا وقتی رابطه عشقی می شه که دیگه بدتر و وخیم تر

گاهی وقتها یکی از دوستام با حسرت می گفت آّ ه که اگه منم یکم خوشگل تر بودم می تونستم با افتخار راه برم و همه هم دلشون بخواد که با من دوست بشن اصلا همه به با من بودن افتخار کنن

بهش می گفتم : بابا مگه این چهره آدمهاست که باید خوب باشه و زیبا باشه

بلافاصله می گفت : اینقدر شعار نده خودتم خوب می دونی که اینطوری نیست همه دنبال آدمهای خوشگل می گردن ببین من خودم بی تعارف آدم بدی نیستم ولی اگر یکم هم زیبا بودم اونوقت یه انسان کامل می شدم همه حسرت با من بودن رو می خوردن نه اینکه من بخوام خودمو بکشم تا از یکی که خوشم اومده باهام دوست بشه

با اینکه می دونستم منظورش همه آدمها از زن و مرد و کودک و پیر و جون هست ولی برای اینکه سر به سرش یذارم بهش گفتم : ببینم نکنه عاشق شدی و اونم تحویلت نمی گیره

همیشه با این حرفم یه چیزی پرت می کردم طرفم ولی اینبار سکوت کرد و اشک توی چشماش جمع شد

حس عجیبی بهم دست داد حس کردم که اینبار گند زدم اینبار نباید این شوخی رو باهاش می کردم نمی دونستم چیکار باید بکنم به خودم لعنت فرستادم که چرا بی موقع حرف زدم

آخ چرا متوجه اون موضوع نشده بودم

با خجالت رفتم به سمتش و دستی روی کلش که حالا قده یه بادکنک شده بود کشیدم و گفتم به نظرم تو زیباترین و خوش قلب ترین دختر کره زمین هستی

لبخند تلخی زد و چشمکی حوالم کرد

دیگه حوصله هیچی رو نداشتم دلم می خواست زودتر ازش جدا شم بر خلاف همیشه که به زور بیرونم می کردن اینبار که وقت ملاقات که تموم شد زدم به چاک

اونشب وقتی از پشت گوشی تلفن صدای غمگین و گرفته مادرشو شنیدم پیش خودم گفتم لعنتی چرا اینقدر زود دکترا که گفته بودن هنوز خیلی مونده تا به دارو ها جواب نده

به خودم لعنت فرستادم که چرا اینقدر زود ازش جدا شدی راستی اون عاشق کی شده بود ؟

از کی عاشق شده بود ؟ نکنه تو بیمارستان ؟

آخه تا قبل از اینکه اون تومور مغزی بگیره که از این حرفها نمی زد ولی هر چی بود و هر کی بود اون رفت و منو با این سوالهای احمقانه تنها گذاشت حالا هر روز به خودم می گم اون می خواست برای آخرین بار باهات دردو دل کنه

کاش می دونستم اون عاشق کی شده بود کاش می دونستم اون انسان احمق که بادیدن وضعیت اون دختر معصوم به عشقش پشت کرده بود کیه ؟ کاش می دونستم

نظرات 13 + ارسال نظر
دو پرنده یک پرواز چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:10 ق.ظ http://2birds.blogsky.com

سلام
خیلی جالب بود
البته کمی گم شدم در متن هات مخصوصا همون اول که چه بده بخاطر....دیگه بقیه رو نمی گم
خوشحال میشم به کلبه ی حقیر ما هم سر بزنی
منترتم
شاد و پیروز باشی
فعلا.....

پیمان چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 09:55 ق.ظ http://peyman59.blogsky.com

سلام
وقتی متن شما رو خواندم بغض گلومو گرفت. واقعا متاسفم.
اما درباره نوشته های ابتدای متن من هم با نظرات شما درباره زیبایی موافقم. اگر فردی زیباترین روی این کره خاکی باشه اما اخلاق و رفتار مناسبی نداشته باشه باعث میشه تا اون زیبایی ظاهری رو هم نزد دیگران خیلی زود از دست بده.
ایکاش به زیبایی درون آدم ها بیشتر دقت می کردیم تا زیبایی های ظاهری شان.
موفق باشید.

مرد شعر چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ب.ظ

سلام دوباره ستاره .. اگه طرف واقعا حقش بوده ... که خدا کنه تاثیر دعای من بوده باشه ولی .. خب بگذریم ... راستی تو مگه کجا کار می کنی؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 06:50 ب.ظ

عشق یعنی مهر بی اما اگر ؛
عشق یعنی رفتن با پای سر .....
عشق یعنی دل تپیدن بهر دوست ؛
عشق یعنی جان من قربان اوست .....
عشق یعنی خواندن از چشمان او ؛
حرفهای دل بدون گفتگو .....
عشق یعنی عاشق بی زحمتی ؛
عشق یعنی بوسه بی شهوتی .....
عشق ، یار مهربان زندگی ؛
بادبان و نردبان زندگی .....
عشق یعنی دشت گلکاری شده ؛
در کویری چشمه ای جاری شده .....
یک شقایق در میان دشت خار ؛
باور امکان با یک گل بهار .....
در خزانی برگریز و زرد و سخت ؛
عشق تاب آخرین برگ درخت .....
عشق یعنی روح را آراستن ؛
بی شمار افتادن و برخاستن
عشق یعنی زشتی زیبا شده ؛
عشق یعنی مهربانی در عمل ؛
عشق یعنی گل به جای خار باش ؛
پل به جای اینهمه دیوار باش .....
عشق یعنی یک نگاه آشنا ؛
دیدن افتادگان زیر پا .....
عشق یعنی تنگ بی ماهی شده ؛
عشق یعنی ماهی راهی شده .....
عشق یعنی آهویی آرام و رام ؛
عشق صیادی بدون تیر و دام .....
عشق یعنی برگ روی ساقه ها ؛
عشق یعنی گل به روی شاخه ها .....
عشق یعنی از بدیها اجتناب ؛
بردن پروانه از لای کتاب

----------------

خودساخته هم به روز شد ...

بیا و خنجر بزن !!!

آپم

ژوزف جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:33 ب.ظ http://selfmadeboy.blogsky.com

( د ) : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند .
( و ) : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد .
( س ) : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای که مرا در آغوش گرمت میهمان کنی .
( ت ) : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی که از خدا تکه ای نور طلب کردم .
( ت ) : تپش های قلبم در گرو عشق توست که در رگهای زندگیم جاریست .
( د ) : دوری از تو را باور ندارم ، حتی در رویا ، که من ذره ای از وجود عاشقت گشته ام .
( ا ) : آرام دل بیقرار و عاشقم در چشمان روشن تو موج می زند ، وقتی به دریای نا آرام اشکهایم می نگری .
( ر ) : راز مرگ دلتنگی هایم ، روزیست که دستان گرم تو پناه دستان سرد و بی نصیبم باشد .
( م ) : مهتاب می سوزد ، تا ابد ، در آتش عشقت . که درد را به جان خریده است در بازار عاشقی
----------------
ممنون از نظرات سازنندت...

چشم ...

حتما انجام میدم !!!

محمد رضا جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.zagros.blogfa.com

سلام..خوبی ستاره جون....وب لاگت خیلی قشنگ بود فقط اگه چنتا عکسم بذاری جالب میشه.... خوشحال میشم به منم سر بزنی

مختار شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:50 ق.ظ http://kargadanefahim.blogsky.com/

من که اپ کردم...
چرا نمیای پس؟؟
هتما ادم باید التماس کنه؟
بیا!

فرهاد یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ب.ظ http://www.paragraph.blogfa.com

سلام دوست عزیز
سرگردان همچون مجنون.......در سردر گمی های روز افزون
درحسرت روز های خوب چون رویا.....همدلی با کی ؟ کجاست عشق در این دنیا؟
با آرزوی موفقیتهای بیشتر

اشک ها و لبخندها یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:37 ب.ظ http://www.marysheet.tk

بیا هزاره ی درد مرا تو باور کن

نگاه منتظرم را دوباره پر پر کن

چه ساده و چه صمیمی مرا تو می فهمی

بیا ز بوی حضورت مرا معطر کن

وبلاگ اشک ها و لبخند ها به روز شد از این رو همچون همیشه منتظر حضور مهربان و گرم و پر بار و صمیمی شما هستم

منتظرم و خدانگهدار دوست من

دومان دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:55 ق.ظ http://dooman.blogsky.com

سلام ستاره خوبی انشاءا...
میگم تو نمی خو ای به من جواب بدی دریغ از یک جواب خشک و خالی حتی ایمیل هم نمی زنی .
راستی بهت گفتم وب باز کردم.

دومان دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:00 ق.ظ http://dooman.blogsky.com

سلام پیغامت و دیدم البته تو وب خودت و اگه ایمل زدی هیچی به من نرسیده یا کامپیوترت مشکل داره یا از outlook ی چیزی میزنی که تنظیم نیس لطف کن برو به email خودت و از اونجا به من email بزن تا به دستم برسه mer30 بابای ستاره شبهای تهنائی...

یارپیـز دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 07:26 ب.ظ http://yarpiz.blogsky.com

سلام
متشکرم که از من هم یادی کردی .
من یه معادله دو مجهولی هستم . یکی حل بشه اون یکی فورا جواب میده .
یارپیز = ستاره + نویسنده و هنرپیشه زخم خورده از مردا
ستاره خانومی من فکر میکردم با من صد تا قهر کردی که نمیای تو وبلاگم . و لی نه خیلی بزرگواری .

مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو موئی به عالمی نفروشم

یا حق و امیدوارم از کار و زندگیت لذت ببری . شاید روزی
بشه ...

مرد شعر چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:49 ق.ظ http://www.poetriman.blogsky.com/

کجایی ستاره؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد