نمی دونم چرا اینطوری شد ولی شد دیگه کاریشم نمی شه کرد یواش یواش باید باره سفر رو ببندم نه خستم و نه کم حوصله فقط یه خورده بیتابم

به دلش پنجول کشیدم آخه خودش گفته بود که با بادی کمرش می شکنه

و من اینبار نقشه اون باد و خوب بازی کردم ولی حق داشتم آخه دیگه حسابی کفرم و درآورده بود و همه رو انداخته بود به جونم ولی به قوله مامان من باید صبوری می کردم من باید تحمل می کردم تا دیگران ناراحت نشن انگار حالا که از مامانی دورم حرفاشم داره ازم دور می شه آخه مامی می گفت دنیا به حدی زودگذره که حتی ارزش یه اخم کوچولو رو هم نداره پس سعی کن همیشه گل لبخند رو لبهات نشسته باشه تا خستگی همه از تنشون دربیاد و و همیشه بدونن که می تونم روت حساب کنن

ولی من منه احمق اینها رو یادم رفته

یعنی یادم نرفته آخه من یه دخترم و تو این شهرم واسه دخترا حرف زیاد در میارن

باز مامی می گفت بذارن هر چقدر دوست دارن پشت سرت حرف بزنن مهم خداست که می دونه تو چقدر معصومی این اتفاقا باعث می شه اون گناهایی رو هم که از سر نادانی انجام دادی از نامه عملت پاک بشه و بره

می دونی باورم نمی شه من همون دختره ۵ ساله پیشم

آخه خیلی فرق کردم قبلا ها از نور امید توی چشمام همه امید وار می شدند ولی حالا ........

نظرات 4 + ارسال نظر
مرورگر.کام پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:51 ق.ظ http://www.moroorgar.com

آخرین اخبار ایران و جهان در بزرگترین آرشیو خبری در ایران. خبر+عکس. :: اخبار را در www.moroorgar.com حرفه ای بخوانید ::

اشک ها و لبخندها پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:52 ق.ظ http://www.marysheet.tk

دوست عزیز وبلاگنویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های سرشار از احساس و زیبا و جالب و جذابی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.
منتظرم و خدانگهدار

کاوه جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 ب.ظ http://www.kavehkia.blogsky.com

سلام : مرسی که به وبلاگ بی معنی من سرک میکشی
گفتی نا امیدی ...من..نه اصلا ...آخه زندگی ارزش ناامیدی نداره
...ضمنا من هنوز پسرم خدارا شکر گیره زن ومادر زن نیوفتادم
ولی به دل نگیر همه مثل همه نیستن...بازم ممنون که آمدی عزیز...بازم بیا ...بازم میام

دومان پنج‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام یک سوال دارم چرا احساس می کنید تو شهری که هستید پشت سر دختر ها حرف در میارن اولا این طور فکرنکنید چون باعث میشه از رو لجبازی هم که شده الکی پشت سرتون حرف دربیارن تو هر شهری دویما این حساسیت رو بیخیال شین چون تبدبلش میکنن به یک نکته ضعف و بهتون ضربه میزنن خیلی عادی باشین سوما یک مدت تو چشم نباشید مخصوصا تو اداره اگه میکارید باشه خانومی کچولوی ۹۹ ساله که هنوز تو آغوش مامانیش راستی هیچ جوابی ازتون نیامد خیلی ناراحنم بابای ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد