قصه شهر سکوت

قصه شهر سکوت

درباره من

عاشق نوشتنم حتی موقعی که دارم باتو حرف می زنم دارم یه جورایی تو رو می نویسم گاهی اوقاتم خودمو برات می نویسم دلم می خواست یه کلبه داشتم که همه رویاها رو می بردم توشو بعد یه مهمونی می گرفتم واسه کله مردم دنیا حتی سیاره های دیگه تا بیان و برای یک شب هم که شده با رویاهاشون زندگی کنن واسه خودم هم یه قلم یه ورق بس بود تا یه کنج تنها بشینم بنویسم و از ذهن هیچ کسم نگذرم دلم می خواست هیچ کس صدام نمی کرد هیچ کس باهام کاری نداشت تا می تونستم فقط و فقط بنویسم ...... ادامه...

آمار : 121806 بازدید Powered by Blogsky

این ۸عکس جدی باهال نیست

عمو هندونه ای ول

ستاره جمعه 23 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:44 ب.ظ

نظرات 2 + ارسال نظر

بهرام جمعه 23 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:50 ب.ظ http://bavarha

هم وبلاگ قشنگیست هم عکسهای قشنگی دارد
راستی عجب شناسنامه کاملی داری تا بعد بایی

جهانگرد شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:59 ب.ظ

من برای اولین بار بود وبلاگت رو دیدم
خیلی اسم قشنگی داره امیدوارم باز هم به کارت ادامه بدی بای امیدورام یه روز ببینمت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)

نام

ایمیل

آدرس وبسایت

مشخصات مرا به خاطر بسپار

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد